خانواده آقای چرخشی

کتاب خانواده‌ی آقای چرخشی داستانی فانتزی و طنز است که ماجراهای اختراعات جدید آقای بابا را روایت می‌کند. آقای بابا که همان پدر خانواده است ،می‌خواهد با اختراع‌های جدیدش وضعیت خانواده را بهتر کند. این کتاب در سال ۲۰۰۵ در فهرست کتاب‌های منتخب کتابخانه بین‌المللی مونیخ آلمان قرار گرفت و تا به حال موفقیت‌هایی در مسابقه‌های ادبی و جوایزی نیز دریافت کرده است. دریافت جایزه از پنجمین دوره کتاب سال شهید غنی‌پور و جایزه ادبی پروین اعتصامی هم از جمله موفقیت‌های این کتاب است.

پدر خانواده کم‌کم موهایش شروع به ریختن می‌کند و ذره ذره کچل می‌شود. با همه تلاش‌هایی که پدر برای جلوگیری از ریزش موهایش می‌کند روزی آخرین تار مویش هم می‌افتد و کاملا تاس می‌شود؛ اما اتفاق عجیب و خوشایندی می‌افتد. بعد از یک دوره خارش شدید که پدر هی دور خودش می‌چرخد و کله‌اش را می‌خاراند، یکهو تبدیل به یک نابغه می‌شود و با هر خارش سر و چرخشی، فکر جدیدی برای اختراعی جدید به ذهنش می‌رسد و ماجراهای خانواده چرخشی از این‌جا شروع می‌شود...
علی نامور تصویرگری کتاب خانواده‌ی آقای چرخشی را بر عهده داشته است، این کتاب مناسب کودکان بالای ۱۱ سال است.

گزیده کتاب خانواده‌ی آقای چرخشی 

قبل از این که بابام آقای چرخشی بشود، آن موقع که چهل و نمیدانم چند سالش بود، کم‌کم موهایش ریخت و ذره‌ذره کچل شد. بابام سخت تلاش می‌کرد جلو ریزش آخرین تار مویش را بگیرد. به توصیه‌ی مامان که بعدها به مامان چرخشی معروف شد، هر روز زرده‌ی تخم‌مرغ روی سرش گذاشت و سراغ همه‌ی دکترهای پوست و مو رفت و از هرچه عطاری بود دارو و دوای گیاهی گرفت و گذاشت روی سرش؛ اما در یک بعدازظهر فراموش‌نشدنی که ناگهان باد تندی وزید، آخرین تار موی بابام از کله‌اش کنده شد و چرخ‌زنان آمد و آمد و افتاد زمین. چرخان که خواهرم باشد، دوید و تار موی بابام را برداشت بابام گفت: «باید نگهش دارم، می‌خوام قابش بگیرم؛ برای یادگاری.»