نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بنفشه‌ها هم می‌خندند

کتاب بنفشه‌ها هم می‌خندند، اثر رفیع افتخار؛ با بیانی ساده و جذاب به راویت چند دوست پرداخته که برخی از آن‌ها تصمیم دارند به مسافرتی طولانی بروند.

یکی از این دوستان به نام «طاها» بر اثر یک اتفاق فلج شده است. او دانش‌آموزی درس‌خوان و منظبتی می‌باشد و بر اثر این پیشامد، شروعی دوباره برای وی در راه است و یکی از دوستان او به نام «امیر» سعی دارد به او کمک کند.

گزیده کتاب بنفشه‌ها هم می‌خندند

تازه وارد
امیر همان طوری که تک‌های از کیک وانیلی را می‌برید، گفت: «مامان، بگم باورت نمی‌شه، یه هم‌کلاسی داریم کپ‌الدینیه! کپِ کپ!»

مادر که پای اجاق ایستاده بود سرش را برگرداند، نگاهی به او انداخت و با تعجب پرسید: «مالدینی دیگه کیه؟» و برگشت طرف اجاق و چای یک‌رنگی ریخت. امیر گوشه‌های لبش را با پشت دست پاک کرد، سینی چای را از دست مادرش گرفت و گذاشت روی میز، تکه‌ای دیگر از کیک گذاشت توی دهانش و هام‌وهوم کنان گفت: «یه فوتبالیست ایتالیاییه. قیافه‌ش حرف نداره. عکسشو تو آلبومم دارم.»

مادر دست‌هایش را با حوله‌ی آشپزخانه خشک کرد، نگاهی سرسری به صفحه‌ی تلویزیون انداخت، نشست پشت میز و گفت: «اروپایی‌ها بیشترشون بورن. هم‌کلاسی تو هم بوره؟» و انگشتش را به میز کشید و گرد و خاک بند اول انگشتش را نگاه کرد.

امیر چشم‌هایش را فراخ کرد: «اوووه! چه جورشم!»
چشم مادر خورد به ناخن‌های نامرتبش، دماغش را چین داد و جفت دست‌هایش را انداخت روی زانو، دست‌ها را برداشت و گذاشت روی دسته‌های صندلی. همان طوری که به ناخن‌هایش نگاه می‌کرد، گفت: «چه جالب! دل کویر و آدم‌های بور!» بلند شد رفت سراغ کابینت و با ناخن‌گیر ناخن‌هایش را از ته گرفت.

وقتی برگشت گفت: «اما ما تو مملکتمون همچی آدم بور هم کم نداریم‌ها!» امیر که داشت به داغی چای‌اش فوت می‌کرد، سرش را بلند کرد. لحظه‌ای فکر کرد و گفت: «مامان! اشتباه نکن، طاها از اون نوع بورش نیست.» و ریزریز سرش را تکان داد.. .

صفحات کتاب :
113
کنگره :
‏‫PIR۷۹۵۳‭‬ ‭/ف۱۵‏‫‭‏‫‭ب۹ ۱۳۹۵
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
۴۴۴۹۷۵۱
شابک :
978-600-01-0413-9
سال نشر :
1401

کتاب های مشابه بنفشه ها هم می خندند