کتاب لاک پشت و پروانه نوشته اعظم بزرگی و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. داستان لاکپشت و پروانه دربارۀ لاکپشت کوچولویی است که تازه به دنیا آمده و نمیتواند یک چشمش را باز کند.
نظر مادرش این است که باید با یک پروانه دوست شوی تا بتواند به تو کمک کند. مادرش ویژگیهای ظاهری پروانهها را به لاکپشت کوچولو میگوید و او را راهی میکند. آیا لاکپشت که تابهحال پروانهای به عمرش ندیده میتواند آن را پیدا کند؟
وقتی لاکپشت کوچولو به دنیا آمد، یک چشمش بسته بود و از گوشۀ آن اشک میآمد. لاکپشت کوچولو سعی کرد چشمش را باز کند؛ ولی چشمش باز نشد. مادر لاکپشت کوچولو او را نوازش کرد و گفت: باید با یک پروانه دوست بشوی تا کمکت کند.
لاکپشت کوچولو پرسید: پروانه چه شکلی است؟ مادرش گفت دوتا بال دارد، روی بالهایش خال دارد و نرم و بیصدا پرواز میکند. لاکپشت کوچولو به راه افتاد.