حاج احمد به عنوان فرماندهی شناسایی انتخاب شد. صبح از سنگر بیرون آمد. دشمن آرام بود. حاجی هم خوب می دانست یک خبری هست. نیاز به یک شناسایی بود.
دو نفر را مأمور کرد. در شب دو نفر آرام با هم حرف می زدند. دوربین دید در شب ، قطب نما و کلت کمری در کولهی یکی از آنها بود. به خاک ریز خودی رسیدند.