امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
24,000
خرید
80,000
5%
76,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب مادر برام قصه بگو

کتاب مادر برام قصه بگو، اثر جذاب و خواندنی محمدمهدی رحیمی و بهنام باقری؛ روایت‌های جمعی از اتفاقات جمعی؛ یعنی چنانچه در یک اتفاق از اتفاقات گوناگون گروه سرود، همه‌ی اعضا حضور داشته‌اند، آن اتفاق به صورت جمعی روایت شده است؛ بدین نحو که هر بخش از اتفاق، از زبان یکی از اعضا روایت شده و در عین حال، آن روایت مکمل روایت قبلی و مقدمه‌ی روایت بعدی است.

در واقع مثل این بود که یک اتفاق را یک نفر واحد دارد تعریف می‌کند، اما با جزئیات و درون‌نگری‌های بیشتر. شاید انتخاب نام «دانای کل در مقام راوی اول شخص» برای این شیوه‌ی تدوین، نزدیک‌ترین و بهترین مبین باشد؛ یعنی با اینکه از واقعه‌ای که در حضور چندین راوی اتفاق افتاده، روایت واحدی بیان می‌شود، احساسات و درونیات راویان نیز بیان می‌شود. نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره شود، محدوده‌ی تاریخی فعالیت گروه سرود آباده یا همان اسکاپ پروژه (project scope) است. 

گزیده کتاب مادر برام قصه بگو

14- دیدار خصوصی
علی رضا معماری: وسط صحبت‌ها، آقای مجری از آقای توکل سؤال کردند: «پدر شما کی شهید شده؟» ایشان هم خیلی راحت  گفتند: «پدر من زنده‌س!» بنده خدا مجری یک لحظه جا خورد و همین طور متعجب مانده بود!
رضا اکبری: آخر آن موقع یک جوری بین مردم چو افتاده بود که این‌ها بچه‌های شهدا هستند. حتی بیشتر جاهایی که شرکت می‌کردیم حاضرین ما را به عنوان بچۀ شهید می‌شناختند. برای همین مردم خیلی به ما محبت می‌کردند؛ مخصوصاً به آقای توکل.

علی رضا هوشمند: هیچ کدام از ماها که سرود مادر را خواندیم بچۀ شهید نبودیم، ولی همه‌مان بین مردم که می‌رفتیم بچۀ شهید حساب می‌شدیم.
علی رضا معماری: آن‌قدر این مسئله بین مردم شایع شده بود که مجری برنامۀ جُنگ هفته هم فکر کرده بود واقعاً آقای توکل و نظری فرزند شهیدند.

هاشم طالب: جُنگ هفته آن موقع تنها برنامۀ شاد صداوسیما بود که کارِ گروه اجتماعی شبکۀ اول بود و هفته‌ای یک بار پخش می‌شد. تا پایان جنگ هم ادامه داشت؛ بعدش تعطیل شد. تعجب می‌کنم چرا الان مسئولین صداوسیما حاضر نیستند برنامه‌ای شبیه آن را اجرا کنند. دو تا مجری داشت که هر دو هم توانا بودند: آقای علی غفاری و آقای ظهوری که تا حدودی قدیمی‌تر بود و باتجربه‌تر. حول وحوش ۲۲بهمن۶۶ از آقایان، احمد توکلی، مهدی نظری و محمدحسین توکل دعوت کردیم که بیایند تهران تو این برنامۀ پرمخاطب جنگ هفته حضور پیدا کنند.
احمد توکلی: آقای طالب زنگ زدند که: «آقای توکل و آقای نظری را بردارین بیاین تهران برای ضبط برنامۀ جنگ هفته. به استانداری فارس سفارش کردم براتون بلیت هواپیما تهیه کنن. برین شیراز و از شیراز با هواپیما بیاین تهران.»..
.

صفحات کتاب :
۳۹۱
کنگره :
‏‫‬‭ML۴۰۰
دیویی :
‏‫‬‭۷۸۹/۳۰۹۲۲‬
کتابشناسی ملی :
۷۴۲۰۹۸۸
شابک :
978-622-668990-8
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه مادر برام قصه بگو