امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
10,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب نزدیک است

شنیدن بعضی حرف‌ها و نوشتن‌شان روی کاغذ کار ساده‌ای نیست. می‌نشینی روبه‌روی زنی و از او می‌خواهی که از شوهرش برایت بگوید. از سال های جنگ، او ناباورانه نگاهت می‌کند و نمی‌داند آن همه سختی و شیرینی توأمان را چگونه برایت روایت کند. آیا خواهی فهمید؟ با این همه دریغ نمی‌کند و تو روزهایی را در زندگی زن جست‌وجو می‌کنی که بعد از گذشت این همه سال برای او همین دیروز است.

او حرف می‌زند و تو غمی که در نگاهش می‌نشیند را می‌بینی؛ غم نبودن مردش که اول مرد زندگی بود و بعد مرد جنگ، مردی که رفتن و آمدن‌هایش با رفتنی همیشگی تمام شد. زن ماند و تنهایی؛ و بچه‌ها بی‌آن که بدانند یا بفهمند پدرشان چرا رفتن را بر ماندن با آن‌ها ترجیح داد، بزرگ شدند. و حالا که بچه‌ها هم‌قد پدرشان شده‌اند، دوباره ردپای جنگ در زندگی‌شان پیدا شده است. از «عشق باید گفت» مجموعه کتاب‌هایی است که به محبت‌های عمیق این آدم‌ها می‌پردازد. آدم‌هایی که مثل ما بوده‌اند و رشته‌های محبت آن ها را به بقیه وصل کرده بود. محبتی که سرجایش ماند، اما نرم‌نرم نقطه‌ی اتصال رشته‌ها از زمین بریده شد. انگار کشش رشته‌ای که از آسمان می‌آمد؛ بیشتر بود.

کتاب نزدیک است، روایتی است از زندگانی شهید اصغر جوانی که از زبان همسر ایشان (زهرا جوانی) بیان می‌شود. این کتاب جلد ششم از مجموعه «از عشق باید گفت» می‌باشد که به قلم مهری‌السادات معرک‌نژاد به نگارش درآمده است.

گزیده کتاب نزدیک است

دست هایش را چفت می‌کند توی هم، یکی‌یکی مرور می‌کند؛ به استثنای یکی دو نفر همه‌ی آن هایی که آمده بودند خواستگاری‌اش شهید شده بودند. پدرش کشاورز بود؛ ولی در زمان او مغازه‌داری می‌کرد. شاید به خاطر خوش‌اخلاق بودن پدرش خواستگارهای زیادی داشت. هر چند او حرفش یک کلام بود «خواهرهایم همگی زود ازدواج کرده‌اند، من می‌خواهم پیش شما بمانم تا تنها نباشید. بعدش هم من که شوهر نمی‌خواهم، چرا باید بیایم جلوی نامحرم بنشینم؟».

کتابشناسی ملی :
2249003
شابک :
9786006098272
سال نشر :
1392
صفحات کتاب :
91
کنگره :
‏‫DSR۱۶۲۶‭‬ ‭/ج۸۸‏‫‬‮‭م۶ ۱۳۹۰
دیویی :
‏‫‭۹۵۵/۰۸۴۳۰۹۲‬‬

کتاب های مشابه نزدیک است