کتاب پروانه های هستی به قلم سارا جمشیدی و تصویرگری خانم زهره چهکندی توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است. کتاب پروانه های هستی شامل داستان های زیبایی برای کودکان و نوجوانان است. این کتاب که مناسب گروه سنی کودک و نوجوان است دربارهٔ پسری به نام ایلیاست که زندگی یکنواخت و بیانگیزهای دارد و به نظر میآید راه درستی را برای گذراندن روزهایش انتخاب نکرده است. در ادامه اتفاقاتی میافتد که نگاه ایلیا را به زندگی تغییر میدهد.
از شما می خواهم که در ذهنتان یک آپارتمان را تجسم کنید و حال به این بیندیشید که معنای این تصویر خیالی چه می تواند باشد؟ می دانم که با خود می گویید: چه مسخره، یک آپارتمان چه معنی می تواند بدهد؟
درست است نه تنها این آپارتمان بلکه چیزهای دیگر همگی بی معنا هستند. از نظر من اغلب چیزها معنایی ندارند و اینکه بیشترشان یک نیمه ی خالی در درونشان هست که باید روزی پر شود تا معنا دهد، گلدان بی گل، آدم بی عشق، کله ی بی مغز، آسمان بی ستاره همه ی این ها گمشده ای دارند. از قضا یکی از ساکنین آپارتمان سروناز واقع در فرهنگ شهر نیمه ی گمشده ی بسیاری دارد. او پسری ۱۳ ساله و بسیار افسرده و سردرگم که در دوران هیچی به سر می برد در واقع او هیچ نمی خواهد و نمی دانند. بامزه هست نه؟ چنین آدم هایی کار معبود را راحت تر می کنند.
رؤیا، دوست داشتن و حقیقت و معنا از جمله گمشده های ایلیا بودند. از فانتزی های او خواب و اینترنت بود. قطعاً پسر بی ایمانی نبود اما ظاهراً به فرشتهی نگهبان اعتقادی نداشت. کار او در آن روزها مثل روزانه تماشا کردن فیلم های تکراری کسالت بار بود. همه این ها تا جایی پیش رفت که شبانگاه ایلیا به خواب عمیقی فرورفت. در خواب دو مرد کوتاه قد با کت وشلوار سفیدرنگ، با احترام او را به جایی عجیب می بردند که در آنجا نیز مردی شبیه به خودشان پشت میزی نشسته بود. مرد با دست به او اشاره کرد و گفت: زود باش. زود باش بیا جلو وقت نداریم.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب در رده سنی بزرگسالان هست با داستانی زیبا...
داستان جالبی هست به اهل کتاب پیشنهاد میشه بخونن. عالیه...