راوی کتاب مهمانی دیوها پیرمردی است که این قصه را برای یک حیوان محقق و نویسنده که به دنبال جمعآوری افسانههای گذشتگان است، بازگو میکند. اما پیرمرد روایت کننده قصه خودش نیز در این افسانه حضور دارد.
دوست دارید به میهمانی دیوها بروید؟ فکر میکنید چطور از شما پذیرایی کنند؟ جرات دارید یک شب را در ده دیوها بخوابید؟ اگر قصد جانتان را کردند، چه کار میکنید؟
شاید محمد گازره و دوستش از شما شجاعتر باشند که به میهمانی دیوها رفتهاند؛ دیوهایی که شاید با گرزهای بزرگشان نیمه شب به سراغ آنها بیایند… محمد گازره چه نقشهای برای دیوها کشیده است؟
استاد عزیز پایین ده خانه ای برای قربان دیو ساخت که تا به حال کسی مثل آن را ندیده بود. یک خانه گرد که به جای سقف گنبدی آجری و دراز داشت که هر چه بالاتر می رفت باریک تر می شد و نوک آن رو به آسمان باز بود.