کتاب بخشنده مانند نور نوشته لیلا فرزادمهر و طیبه انگزبانی توسط انتشارات ماهواره منتشر شده است.
دمپاییهای پلاستیکی جلو بسته آبی رنگم را پاکردم، لباس بلند پارچهای با گلهای ریز قرمزم را چند بار با دستم جمعکردم دوباره رها کردم سربند مشکی سفیدی که طبق عادت بالای سرم می بستم را محکمکردم خانه خالی از هر نفسی بود بچهها را به مدرسه فرستاده بودم،آرش هم طبق معمول با دوستانش سرکوچه نشسته بودند و تخمه می شکستند، خیلی وقت بود که بودنم برایکسی اهمیتی نداشت می دانستم با نبودم اتفاقی نمیافتد، تصمیم من هم برای رفتن یا بیهودگی نبود.
برای فریاد بلند زنانگیم بود، که بارها و بارها با مشت و لگد برادرانم و بعد ازدواج با لگدهای آرش در من خفه شده بود، خسته از بی کسی و جرم بزرگ زن بودنم، در انباری را باز می کنم پیت نفت را برمی دارم چند باری به اینجا آمده بودم، باز از نگرانی آینده بچه ها بدون هیچ نتیجه برگشته بودم ولی این بار فرق دارد.