کتاب لقمه ای امید و جرعهای میل ناب به زندگی نوشته ی نجمه حاجئی است. این کتاب را انتشارات امید کویر منتشر کرده است. این کتاب برای افرادی که به دنبال روشهایی برای رسیدن به عزت نفس هستند مناسب است.
دلم می خواهد در ابتدا، قبل از خوراندن لقمه هایی از امید و نوشاندن جرعه هایی میل به زندگی اول بپرسم از تو مهربانو و تو مرد قدرتمند سرزمینم که اصلاً می دانی چرا ناامیدی؟ چرا انگیزه نداری و چرا میل ناب به ادامۀ زندگی در تو کم رنگ و یا محو و نابود شده و یا چرا روح و روانت نمی خندد و حال دلت خوب نیست و خیلی چراهای دیگر...
تمام این ها بخاطر این است که تو خودت را باور نداری. عزت نفس و اعتمادبه نفس نداری. تو خوبی های خودت را نمی بینی و همیشه به دنبال کشف نقاط ضعف و منفی در بیرون و درون خودت هستی، نه نقاط قوت و مثبتت. تو همیشه خودت را دستِ کم گرفتی.
در کتاب اسکاول شین، یک تمرین بی نظیر برای قوی شدن خواندم که «جلوی آینه بایستیم. به تک تک سلول های بدنمان فکر کنیم. به چشم مان زُل بزنیم و با صدای بلند بگوییم: تو شاهکار خلقتی! دوستت دارم. تو فوق العاده ای! » با گام های کوچک و واژه های قدرتمند می توانیم قدم بزرگی برای رسیدن به عزت نفس و تقویت و قدرتمندتر کردنش برداریم. همیشه که نباید برای آموزش دیدن و یاد گرفتن موضوعی وقت بگذاریم بلکه باید برای خودمان هم ارزش قائل باشیم و برای پیشرفت درونیِ خودمان و شناخت خودمان و کشف جزیرۀ درونمان و کشف سرِّ و گنج درونمان هم تلاش کنیم. انیشتین می گوید: «تنها چیز ارزشمند واقعی، احساس درونی است.»
دومین راه، تجربۀ آینده در زمان اکنون است. باید خودمان را در موقعیت های مختلف قرار بدهیم، قبل از اینکه آن موقعیت رخ دهد که همین باعث می شود بی دردسر و بدون حاشیه عزت نفس تقویت شود. مثلاً اگر خواستیم مطلبی را برای کسی بگوییم، می توانیم قبل از آن صدایمان را ضبط کنیم و بارها و بارها گوش دهیم و خودمان را بگذاریم جای مخاطبمان و ببینیم در مقابل حرف های ما ممکن است چه واکنشی داشته باشد؟ آیا خودمان از این مدل حرف زدن راضی هستیم؟ این روش در موقعیت های مختلف عزت نفس ما را بالا می برد و در ابراز وجودمان به ما کمک می کند.
راه سوم این است که حتی اگر عزت نفس نداریم، وانمود کنیم که عزت نفس بالایی داریم که برخلاف حقیقی نبودن ظاهرش، بسیار کارآمد است. تصمیم بگیریم چه می خواهیم بعد روی آن تمرکز کنیم. آن را باور کنیم. درموردش فکر کنیم بعد منتظر وقوع و تجلی آن باشیم. این فرآیند خلقت است. بسیار پیش آمده که ناراحت بودیم ولی نگذاشتیم کسی بفهمد و وانمود کردیم که حالمان خوب و عالی ست. با تمرین و تکرار، این وانمود کردن و تظاهر، از حالت مصنوعی به حالت طبیعی تبدیل می شود چون به باورش رسیدیم و همین انقلابی در جسم و روحمان پدید می آورد. تمرکز بر افکار یک عادت است. ما باید ذهنمان را تمرین بدهیم تا بتواند فقط جنبه های مثبت هر چیزی را ببیند. در این صورت، با ثروت و فراوانی، با حال خوب و زندگیِ خوب و ... هم فرکانس می شویم.