کتاب صد نوشته عبدالله محمدی مزینان میباشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است.
صد شعر ، صد روز و شب ، صد بار سکوت و صد فریاد .بدین شرح بود حاصل صد بار تامل من در جستجوی انسان ، عشق ، عرفان و آزادگی .
آدمی تنهاست ، به هنگام تولد ، زندگی و حتی مرگ.
صد ، تنها یک کتاب نیست ، تعداد روز های شمرده شده از فرط غم ، اندوه و تنهاییست.
هر واژه ای که در این کتاب آمده ، ما حصل عشق ، دلتنگی ، دلسوزی و دوست داشتن است .
این ابیات و غزلیات و قطعات و قصاید ، هر چند کم دلنوشته های جوانی ست که در زندگی داغ ، جدایی ، تنهایی و بس تنهایی را تجربه کرده است.
به امید عشق ، انسان ، برابری
خطا کردم که دیگر بار او را آرزو کردم که این پیراهن صدپاره را از نو رفو کردم
من آن انسان ناشکرم که در صد نعمت و جاهم ولی حالا تمنای وصالم را از او کردم
شرابم سرخ و جامم گشته گلگون در کفم یا را به جای باده امشب خون دل را در سیو کردم
من از این حال خشنودم ندارم با کی از رندی که خود را بین این مردم چنین بی آبرو کردم
به جای عشوه هایش کاش مهرش را به لب آرد که من از بی کلامی حرف را بغض گلو کردم
مرا از باده ی شیراز با کی نیست میدانی؟! من از آن وقت مدهوشم که گیسوی تو بو کردم