کتاب بر بام دلتنگی مجموعه داستان های کوتاه توسط انتشارات ماهواره منتشر شده است.
قطار تنها بود و هر روز باید این مسیر را طی می کرد. ریل فقط یک قطار را، راه می داد و این سرنوشت شوم دو خط موازی بود. دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند پس باید انتقام می گرفتند و این انتقام را فقط و فقط از قطار گرفتند، چون زورشان به قطار رسید. قطارها محکوم شدند به حسرت نرسیدنِ ریل ها و این محکومیت تا ابد ادامه داشت و راهی برای رسیدن نبود. قطارها محکوم شدند به تنهایی، به طی کردن راهی که به جایی می رسد و برگشت از راهی که به جای دیگری خواهد رسید.
دشت همان دشت است و رود همان رود است. زمین تغییر نکرد اما زمان در حال تغییر است. قطار تنها و غمیگن بود. گهگاهی دوستی، رهگذر را در حال حرکت می دید و بوقی و ابراز آشنایی و تمام. دوباره مسیر و دوباره جاده و دوباره همان راه قدیمی. قطار خسته بود و همدمی نداشت. ریل ها تا بی نهایت می رفتند و می رفتند و پایانی نداشتند.