قصهگویی سنتی دیرینه و دیرپا است. گذر زمان، تغییر مکان و گسترش وسایل ارتباط جمعی در اهمیت، ارزش و تأثیر قصه تغییری ایجاد نکرده است. قصهگویی آرامش را هم به قصهگو و هم به شنونده هدیه میکند و فعالیتی است بیخرج و پربار که اگر به صورت عادت در خانوادهها درآید، بسیاری از نابسامانیهای روانی فرزندان را درمان میکند. ازاینرو، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعهی «آی قصه قصه قصه» را در ۷ جلد منتشر کرده است؛ مجموعه قصههای جذابی که هم کودکان دیروز و هم کودکان امروز با آنها خاطره دارند. برای انتخاب قصههای این کتابها تمام منابع موجود از جمله مجلههای قدیمی و جدید مانند پیک و کیهان بچهها، نشریات و کتابهای خارجی و کتابهای قدیمی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کتاب آی قصه قصه قصه 5 به نویسندگی و تصویرگری زهره پریرخ است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است که شامل 8 قصهی کوتاه از سرزمین ایران و دیگر کشورهاست.
حاکم سادهدلی بود که سرزمینش به اندازهی یک تپه و دو دشت کوچک بود. این حاکم آنقدر چاق بود که سایهاش توی خانه جا نمیشد. حاکم دلش میخواست به این طرف و آن طرف تپه برود و به همه جا سر بکشد؛ اما نمیتوانست، برای همین وقتیکه میخواست دستور بدهد چه بکنند و چه نکنند از همان جا که نشسته بود، فریاد میزد: «آهای... اوهوی...»
حاکم یک کار دیگر هم نمیتوانست بکند؛ نمیتوانست نخورد. یک روز که حاکم از چاقیاش خیلیخیلی ناراحت بود، فریاد زد: «آهای... اوهوی یک نفر کمک کند تا لاغر شوم.»