کتاب کفیل شرح زندگی حضرت ابوالفضل (ع) است در قالب روایتهای گزیده و بسیار کوتاه از ابتدای زندگی حضرت ابوالفضل(ع) فرازهایی از دوران زندگی تا حضور و شهادت ایشان در کربلا و خاکسپاری و فرازی از ارادت دوستداران اهل بیت(ع) به ایشان و حرم ایشان.
کفیل، از مردی میگوید که افسانه نیست؛ لاف نیست که بگویم پدرش علی (ع) نام داشت و بردن همین نام، کافی است تا بدانیم او از نسل کیست. کفیل، از پهلوانی میگوید که پهلوانان عالم، به نام او اقتدا میکنند و شهدا به حالش غبطه میخورند. کفیل، از غیرت مجسم میگوید؛ از قامت فتوت، از چشمهایی که آب را شرمندهٔ نجابت خود کرد و از قهرمان نهر علقمه؛ عباس بن علی (ع). کفیل، از برادر زینب (س) میگوید و از برادر حسین (ع)؛ عَلَمدار بزرگ ولیّعصر، یکّه امیر سپه کرب و بلا، حیدر حیدر.
کفیل افسانه نیست. گوشههایی از زندگی جوانمردی است که مثل یک عَلَم، هیچوقت بر زمین نماند و مانند پدرش، اسدالله الغالب خواندش تا حیدری دیگر در میدان تکرار شود و بعد هم حیدرها. در حدّ بضاعت حقیر، این چند صفحه را بپذیرید. باشد که روزی امام غایب (عج)، حاضر شود و برایمان بگوید که عباس (ع) کیست.
زیبا، شجاع و پهلوان، یلی بود برای خودش. جانش به جان پسرش بند بود. عباس(ع) را که می دید، میگفت: «ثمرۀ جانم! به خدا میسپارمت.» مادر است دیگر. از نگاه مردم حسود میترسد.
سایه بود برای همه. پدر، برادر و یا حتّی خواهرش را که میدید میایستاد تمام قد در برابرشان. جلوتر از آنها راه نمی رفت. قبل از آنها، صحبت نمیکرد و بین کلامشان حرفی نمی زد.