کتاب دم پری، داستانی نوشته ندا کلاهی و تصویرگری یکتا شیرکوند است. دم پری یک بادبادک خیلی زیبا است که عاشق پرواز کردن در آسمان و حرف زدن و دوست شدن با بادبادکهای دیگر است. دم پری سرگذشت بادبادکی است که فکر میکرد بهتر است آزاد و بدون هدایتگر در آسمان پرواز کند. چیزی شبیه حس کودکی که در خیابان دست بزرگترها را رها میکند و دوست دارد بدود. زندگی سرشار از تجارب با ارزش است که گاهی برخی تجارب به قیمت خود زندگی است.
قصهها یکی از راههایی است که به ما میآموزد چگونه میتوانیم به کودکان بگوییم که بهتر است دنبال برخی تجارب تلخ نباشند. قصه با زبانی ساده و بدون امر و نهی، سرانجام تلخ برخی تصمیمات را به مخاطب میآموزد.
فرید مراقب دم پری بود و او را کنار پنجره میگذاشت. وقتی میخواست دم پری را پرواز دهد جایی را انتخاب میکرد که نزدیک درخت نباشد و به راحتی بتواند پرواز کند و موقعی که پایین میآید در گِل نیفتد دم پری از پرواز و بودن در آسمان لذت میبرد. او میتوانست با بادبادکهای دیگر دوست بشود و با آنها مسابقه بدهد، با گنجشکها صحبت کند و به داستانهای آنها گوش کند.