کتاب دختر گم شده نوشته آن اورسو توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است. وقتی شما یک دوقلوی همسان دارید، داستانتان همیشه با شخص دیگری شروع میشود. داستان برای «آیریس»، با لارک شروع میشود. آیریس همیشه یک دوست پایه، توانا و منطقی برای لارک بوده و لارک مخترع، رؤیایی و پر از ایده بوده است.
آنها از اولین لحظههای زندگی مشترکشان در دنیا، هیچوقت یکدیگر را ترک نکردهاند. همۀ اطرافیانشان هم به چیزی که دو خواهر از قبل میدانستند، پی بردهاند: وقتی آن ها با هم هستند نتیجههای بهتری میگیرند. وقتی قرار است آن ها وارد کلاس پنجم شوند. تصمیم گرفته میشود که هرکدام به یک کلاس فرستاده شوند. چیزی در هردو آنها شکسته میشود.
آیریس اعتماد به نفس سابق را ندارد؛ لارک وقتی در مدرسه با چالشهایی روبهرو میشود، خودش را میبازد و درعینحال، اتفاق عجیبی در شهر اطراف آن ها رخ میدهد، چیزهای بزرگ و کوچک بدون هیچ اثری از بین میروند. وقتی آیریس شروع به فهمیدن این موضوع میکند که هرچیزی را میتوان در یک چشم برهمزدن از دست داد. تصمیم میگیرد راهی برای حفظ امنیت خواهرش پیدا کند.
دو خواهر، جدا از همۀ تفاوت هایی که باهم داشتند، در همه چیز مشابه بودند. «آیریس» و «لارک مگوایر» دوقلوهای همسان بودند و کسانی که فقط ظاهر قضیه را می دیدند، نمی توانستند آن ها را از هم تشخیص دهند. موهای مشکی پرپشت مشابه، پوست روشن، کمی کک ومک روی گونه، چشم های فندقی روشن و چهرۀ بی شیله پیلۀ مشابه.
اما لارک و آیریس، تحمل آدم هایی را که فقط ظواهر را می دیدند، نداشتند؛ آن هم وقتی فقط چیزهایی که زیر سطح بودند، اهمیت داشتند. چون دوقلوها همسان بودند؛ اما یکسان نه.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب خوبی بود ولی بهتر از این هم می شد باشه...