امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
25,000
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
60,000
14%
51,600
نظر شما چیست؟

کتاب بی پایان، با قلم جذاب و خواندنی مجتبی خلیفه زاده به رشته تحریر درآمده و در انتشارات سروش منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است.

معرفی کتاب بی پایان

کتاب پیش رو، به روایت از مردانی می پردازد که جنگ هنوز برای آنان پایان نیافته و همچنان، لحظه به لحظه و در پس هر نفس با او در ستیزند. پیکاری که روح و روان آن ها را درگیر و برای آن پایانی پیش بینی نشده است.
کتاب بی پایان به روایت کسانی است که از جنگ با داعش برگشته اما ترکش های ناشی از این جنگ بر روحشان، همواره همراهشان می ماند.

دانلود کتاب بی پایان

نسخه الکترونیک کتاب بی پایان را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.

خلاصه کتاب بی پایان

جنگ وحشیانه ای که داعشی ها و سردمداران آن ها به راه انداخته بودند، نه فقط تلفات جانی بی شماری داشته، بلکه تلفات روحیه آن نیز بیشتر هم بوده و در این کتاب به آن ها اشاره خواهد شد.
کتاب بی پایان در سه فصل و شامل عناوینی نظیر؛ «آتش پنهان، آتش روی آتش و زغال یا خاکستر» می باشد که به روایت چند تن از سربازانی می پردازد که در مقابل دشمن خونخوار ایستادگی کرده، اما این پایانی برای این جنگ نابرابر نبود.

فهرست کتاب

آتش پنهان
آتش روی آتش
زغال یا خاکستر

برشی از متن کتاب بی پایان

اولین روایت از فصل اول: آتش پنهان این گونه آغاز می شود؛
داعشی ها تا پشت در خانه ی ابراهیم رسیده بودند!
لرزش وارد صدای عبدالله شد: «حالا چه غلطی بکنیم...؟! همه مون رو می کشن. همه مون رو ...»
اشک از صورت رباب جاری بود.
اون زن ایزدی می گفت تو یه روز سیزده نفر بهش...
گریه امانش نداد.
بغض گلوی ابراهیم را گرفت. رباب را محکم تر در آغوش گرفت.
بله، داعش اینگونه خونوار بود که ابراهیم به جای نجات فرزندانش از خدا آرزوی مرگ دختر و پسرش عبدالله را می خواست تا دست این حیوانات درنده به آن ها نرسد.
انگار چیزی محکم تری به در خورد و داشتند در رو می شکستند!
در این حین رباب با تفنگ شکاری در آستانه ی در ظاهر شد.
هنوز داشت اشک می ریخت. تفنگ را از قنداق به سمت ابراهیم گرفت. قنداق 
تفنگ، از لرزش دستش بالا و پایین می رفت.
- روزی سیزده نفر...
بغض گلویش را گرفت.
- می گفت با دو تا پاکت سیگار ... با دو تا پاکت سیگار خرید و فروش می شده... من نمی تونم ... من رو بکش پدر دو تا فشنگ... دو تا ... دو تا گذاشتم توش.
فقط ماشه رو بکش.
رباب حاضر بود بمیرد اما دست داعشی های از خدا بی خبر نیفتد!!
دوست نداشت، اصلا طاقت آن را نداشت که اتفاقی که بر سر زن ایزدی افتاده، بر سر او هم بیفتد!!
جنگ تمام می شود! ولی آیا لطمه و پیامدهای روحی که وارد می شود تمام شدنی است! 

خرید کتاب داستان بی پایان

نسخه چاپی کتاب بی پایان را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.

دانلود کتاب بی پایان

مشخصات کتاب بی پایان در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: سروش
نویسنده: مجتبی خلیفه زاده
تعداد صفحه: 345
موضوع: داستان ایرانی
قالب: چاپی و الکترونیک

 

صفحات کتاب :
345
کنگره :
PIR8342
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
6054542
شابک :
978-964-121636-0
سال نشر :
1399

کتاب های مشابه بی پایان