کتاب بابا بی هستی، امید بی آرزو نوشته مژگان بابامرندی و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. داستان بابا بی هستی، امید بی آرزو داستانی کودکانه درمورد درنای سیبری، عادات و رفتار آن است. نسل درنای سیبری بر اثر عوامل مختلف از جمله شکار بیرویه، بهشدت در حال انقراض است. او ظاهر خاصی دارد و غذای اصلیاش گیاهان درون تالابها و ریشهٔ آنها است.
یکی از بزرگترین آسیبها به حیات وحش، شکارهای بیرویه و غیرمجاز است. بهوسیلهٔ شکار، جمعیت بعضی از گونههای جانوری حیات وحش در معرض انقراض قرار گرفته است؛ همچنین ورود انسانها به طبیعت همواره با صداهای ناهنجار برای جانوران ساکن آنجا همراه است و باعث برهمخوردن آرامش آنان میشود. تمرکز آموزشی این کتاب بر جلوگیری از آسیب بیشتر به گونههای جانوری در حال انقراض است.
هنوز در خانه را نبسته بودم که دیدم بابا روی مبل نشسته است و نگاه میکند به در. یکهو ایستاد و گفت:«همهچیز را آماده کردهام. بدو مانتوی مدرسه را دربیاور که میخواهیم برویم امید را ببینیم.» نگاه به مبلی که مامان همیشه روی آن مینشست کردم.
حالا خالی بود، اماّ شالش هنوز روی مبل بود. نه من و نه بابا به هم هیچی نگفته بودیم، اماّ هر دو میدانستیم که این یک توافق ناگفته است. هیچکس شالش را روی مبل برنخواهد داشت.