کتاب جام جهانی یکی از کتاب های جمال میرصادقی است که توسط انتشارات آواهیا منتشر شده است. کتاب جام جهانی شامل 34 داستان کوتاه و جذاب است. داستان جام جهانی اولین داستان این مجموعه است.
«شکست، شکست، همیشه شکست. » توپ که توی دروازه رفت، از جا بلند شد و تلویزیون را خاموش کرد. «گُه. . . باز خوردن. هنوز هیچی نشده، یکی خوردن. . . گُهِ مطلق. » تحمل دیدن دنبالۀ بازی را نداشت. «چقدر خاک توسَری؟ تا کی باید خفّت بکشیم، تا کی؟ » از یک تیم کشور عربی شکست خورده بودند و حالا نوبت این تیمِ قَدَر بود که بیشتر بازیکن هایش توی باشگاه های اروپایی توپ می زدند. چطور ممکن بود از آن ها ببرند و به جام جهانی بروند؟ در بازیِ رفت، چند تا از لژیونرهایشان را همراه نداشتند و یک، یک مساوی کرده بودند. تِری ونِبلز، سرمربی انگلیسی درشت اندام و خندان شان، گفته بود: «صدهزارنفر داد می زدن، گوش هامون کر شده بود، اعصابمون خُرد شده بود، با این حال، نتیجۀ خوبی گرفتیم. در بازی برگشت کارو یه سَره می کنیم. جای ما در جام جهانی محفوظه، هیچ جای نگرانی نیست.
ما به جام جهانی می ریم.» حالا در بازی برگشت، گلِ اول را زده بودند و تازه اول بازی بود. مربی شان گفته بود: «بچه ها همه سرحالن، هیچ مصدومی نداریم، با نتیجۀ عالی زمینو ترک می کنیم. » در بازی با تیمی از کشور عربی، هر گُلی که داخل دروازه می شد، انگار ضربه ای به قلبش می زدند؛ گل سوم را که زدند تلویزیون را خاموش کرد؛ طاقت دیدن بقیۀ بازی را نداشت، تلفن را برداشت و به یکی از دوست هایش زنگ زد و دادش بلند شد: «نمی تونم داد نزنم، نمی تونم. این همه پول خرج می کنن، این همه پول، پول های مردم، اون وقت این بازیشونه، مثه مست ها دنبال هم می دویدن، انگیزه نداشتن، غیرت نداشتن جوابِ مردمو چه جوری می خوان بدن؟ »
نسخه الکترونیک این کتاب در نرم افزار فراکتاب در دسترس شماست.