کتاب رهیده روایاتی است از شرح تنیدگی میان مردمانی در چهارده قرن بعد از سال 61 هجری و در این روزگار با حماسهی کربلا. مردمانی از نقاط مختلف دنیا که از عاشورا و عزاهای محرم میگویند.
مجموعه هجده جستار از آدمهایی شبیه خودمان و از قشرهای متفاوت اجتماعی و در شرایط و موقعیتهای گوناگون اما با یک نقطه مشترک؛ آن هم رابطه شان با محرم و مراسمهای عزا. نوشتههایی که تلاش نویسندهشان برای هرچه بیشتر انس گرفتن با این دریای رحمت را نشان میدهد. آنها که خودشان را دور از کربلا و امام حسین (ع) میدانند ولی تمام تلاششان را برای کم کردن این فاصله به کار میگیرند و آن طور که مقدمه کتاب میگوید:« شاید هیچوقت نشود فهمید عاشقانههای گرم حسینی، روضهخوانیهای سوزناک و ابراز ارادتهای شاعرانه و آتشین، پیش حضرتش پذیرفتهترند یا روایت دستهای لرزان جوانی که اعتراف میکنند همهی زندگی تلاش کردهاند با محرم و کربلا ارتباط بگیرند ولی هنوز در سفرند، هنوز گوشهی خودشان را در این واقعه نیافتهاند.
کسی چه میداند کدامشان به لمس روح کربلا نزدیکترند. برای ما که روایتهای کتاب را جمع میکنیم، اتفاق غافلگیرکننده همیشه آنجا است که به نیت زلال و کوشش بیمنت این جستوجوگران مردد و گوشهنشینان عزاداری بر میخوریم. حتی اگر نوشتن خیلی برایشان سخت باشد، دلشان میخواهد در کاری مربوط به حسین علیهالسلام سهیم باشند و به بهترین شکل نقلِ تنهاییشان در محرم را بنویسند. در پیشکش آوردن شرحِ شکها و فاصلهها، در اعتراف به دور بودن و در ثبت برداشتها و تجربههای نامطمئن و سرگردانشان همانقدر مصمم و مخلصاند که پدرانشان در هدیه کردن برنج و زعفران و کتیبه و پرچم به هیئت.»
رهیده چهارمین عنوان از مجموعه کآشوب نشر اطراف است که بعد از « کآشوب» «رستخیز» «زان تشنگان» منتشر میشود. مجموعهای که به قول خود ناشر بنا دارد اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضهها نگاه کند. نوشتههایی است از رابطه بین آدمهای این شهر با حسین بن علی (ع) و روز عاشورا. روایتهایی است نه از زبان بزرگان بلکه از زبان آنهایی که شاید هر روز ببینیمشان. شرح عشق و پیوند محکمی است میان انسان های این دوران با حسین بن علی (ع) که راه رهیدگی را به همه نشان داد.
در حیاط باز بود سه روز آخر دهه اول در بیشتر خانه های محل باز است. مثل یک جور رسم از این رسمها که کسی کاری به کارش ندارد و خودش نرم نرم می آید جا خوش میکند وسط زندگی این هم یک جورش است. انگار که خانه ها آغوش گشوده باشند برای هم برای همه؛ که هر کس سرش را بگذارد درگاه شانهی آن یکی و از خود عاشورا تا همین دیروز غم به غم و مصیبت به مصیبت گریه کند یکی میگفت اینجا توی این محل، کسی چیزی ندارد که دزد بزند و برای همین درها باز است نداری همین طوری است داراها هر کاری بکنند هزار فلسفه دارد و فلسفه اش را توی کتاب ها مینویسند ندارها اما همهچیزشان به حساب نداری است. نمی دانم به هر حال در خانه ها باز است. همه شان نه بیشترشان.
صدای هر دسته ای که از دور بیاید و یا حسینش جوری در هوا بپیچد که یعنی خانه های یک راسته روانه است بزرگ و کوچک جمع میشوند دم در. بعد که صدا نزدیک تر شود و دسته برسد اهالی خانه و زنجیرزنهای دسته و پیادههای دنبالش جوری کنار هم می ایستند و جوری توی چشمهای هم زار میزنند که آدم نمیفهمد اهل خانه برای دلداری دسته آمده اند یا برعکس؟ بعضیها دم خانه شان صندلی میگذارند. بعضی ها قالی و پتو پهن میکنند. دسته که بایستد و دم بگیرد پیاده ها می آیند مینشینند روی صندلی ها و قالی ها و پتوها و غریبه و آشنا یکی میشوند من هیچ وقت توی این محل خانه نداشتم که بخواهم درش را باز بگذارم. هر سال روی یکی از همین قالیها بر میخورم توی جمعیت.
این کتاب برای همه کسانی که به جستار و روایات، کتابهای مذهبی و به طور کلی تمام کسانی که در پی نور حقیقت هستند پیشنهاد میکنیم.
خرید این کتاب را در فراکتاب با تخفیف ویژه انجام دهید.
مشخصات کتاب کآشوب 4 در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | اطراف |
نویسنده: | جمعی از نویسندگان |
تعداد صفحه: | 241 |
موضوع: | هجده روایت از روضههایی که زندگی میکنیم |
قالب: | چاپی با تخفیف ویژه |