کتاب شهید شعبانعلی عفیفه، به روایت طوبی معتمد (همسر شهید) توسط عالمه طهماسبی نوشته شده است. در کتاب قطور تاریخ فصل جدیدی به نام انقلاب اسلامی و به نام انسان نوشته شده است. این فصل از جنس بهار است ولی به رنگ سرخ نوشته شده است و خزانی به دنبال ندارد. این فصل داستان تجدید عهد انسان در روزهای پایانی تاریخ است و برای همین با خون و اشک نوشته شده است؛ خونی که یک روز در این سرزمین بر خاک ریخته شد و اشکی که روزی در وداع، گوشه ی چادری پنهان شد و روزی دیگر بر سر مزاری به خاک فرو شد؛ و امروز باز هم جاری میشود تا یکبار دیگر گرد و غبار ناگریز زمان را از چهرهی سرداران روزهای انتظار بشوید. در کتاب قطور تاریخ، فصل جدیدی نوشته شده است که سخت عاشقانه است.
حالا که تصمیم گرفته بودم دیپلمم را بگیرم، باید در امتحانات خرداد شرکت میکردم. دوماه و نیم از درس خواندن فاصله گرفته بودم؛ ریاضی و آمار و حساب. خواندن این درسها بعد از چند ماه، راحت نبود. معلم هم نداشتم، باید خودم میخواندم. به هر سختی که بود، کتابها را یکی یکی خواندم و رفتم سر جلسۀ امتحان. وقت کارنامه گرفتن، چشمم روی درسهایی که نمرۀ کم آورده بودم، مانده بود. حسابی روحیهام را از دست دادم.