کتاب اشغال، نوشته محسن مومنیشریف در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این کتاب با نثری جذاب و روایتی تأثیرگذار، به دوران تاریخی و بحرانهای سیاسی ایران میپردازد. این اثر یک منبع ارزشمند برای مطالعه و تفکر درباره یک دوره حساس از تاریخ ایران است.
کتاب اشغال، به بررسی مضامینی مانند آگاهی تاریخی و سیاسی میپردازد و میتواند چراغی برای درک نسل جدید در مورد وقایع تاریخی مهم باشد. این کتاب علاوه بر روایت سرگذشت تاریخی، به بینشهای سیاسی و اجتماعی کودکان و نوجوانان کمک میکند و مناسب کودکان و نوجوانانی است که به مطالعه تاریخ و سیاست علاقهمندند.
در یکی از آن روزها که اروپا در آتش جنگی که هیتلر راه انداخته بود، میسوخت در تهران نیز مراسمی برپا بود. عده ی زیادی از مردم پایتخت در میدان سپه جمع شده بودند تا از بلندگوهایی که دوروبر میدان نصب شده بود مراسم افتتاح رادیو ایران را بشنوند. این مراسم را اشراف و ثروتمندان که رادیو داشتند، در منزل میشنیدند، مانند خانوادهی فروغی، برای این خانواده که بیشترشان تحصیل کردهی اروپا بودند، رادیو چیز شگفتآوری نبود، شاید پدر خانواده از سر کنجکاوی بود که به دقت مراسم را گوش میکرد؛ اما پسرانش بیشتر به شکوه و شکایت خواهر گوش میکردند که تازه از سفر درازی برگشته بود.
بعد از صدای ویلن صبا، متین دفتری نخستوزیر سخنرانی کرد او از متخصصان آلمانی که مجریان این کار بودند تشکر کرد و از دولت و پیشوای آنان تعریف و تمجید کرد. در بخشی از سخنرانی که نام اعلیحضرت آمد و حاضران هورا کشیدند، دختر فروغی دیگر نتوانست تحمل کند. در حالی که گریه میکرد به پدرش پرخاش کرد و گفت: دامادت دارد در زندان جان میدهد، نوهات دارد یتیم میشود، چرا دست روی دست گذاشتهای و کاری نمیکنی؟