کتاب ساچیکو یعنی شادی نوشتۀ کیمیکو ساکایی است که با ترجمۀ حمیدرضا شاهآبادی توسط کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این کتاب ماجرای دختر کوچکی به نام ساچیکو است که مادربزرگش آلزایمر دارد. او از دست مادربزرگش عصبانی است که او را به یاد نمیآورد و مادرش هم مدام از او میخواهد مواظب مادربزرگش باشد.
کتاب ساچیکو یعنی شادی درک بهتری از بیماری آلزایمر به کودکان میدهد و کمک میکند افراد پیر را بهتر درک کنند.
غروبها را دوست ندارم، حتی اگر زیبا باشند. با غروب غصهها از راه می رسند. در غروب قصههای غمانگیز شروع میشوند. مادرم صدا زد: «کجایی ساچیکو؟ بیا کمکم کن»! و قصه شروع شد.
گفتم: «من اینجام»! و در را باز کردم و وارد آشپزخانه شدم.
مادرم نگاهی از سر رضایت به من انداخت و گفت: «میشود چند دقیقه با مادربزرگ صحبت کنی؟ من باید شام درست کنم». من و مادربزرگ هر دو یک اسم داریم: ساچیکو. ساچیکو به زبان ژاپنی یعنی «شادی». من اولین نوۀ مادربزرگم بودم. وقتی به دنیا آمدم، او آنقدر خوشحال شد که اسم خودش را روی من گذاشت. آنوقتها مادربزرگ عاشق من بود و همیشه هوایم را داشت. اما حالا عوض شده است؛ خیلی عوض شده است. حالا عین خیالش نیست که کنارش ایستادهام.