کتاب گوسفندی که میخواست بزرگ باشد، خیلی بزرگ نوشته ژوزف تئوبالد و ترجمه نورا حقپرست در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
گوسفند عجول داستان، برفی نام دارد. او، بیصبرانه منتظر است تا هر چه زودتر بزرگ شود برای همین، تصمیم میگیرد که علف بیشتری بخورد. برفی، هر روز بزرگ و بزرگتر میشود، آنقدر رشد میکند که دیگر علفها برایاش کافی نیستند. سرانجام، برفی تمام دنیا را میبلعد و تنها میشود، تنها و غمگین؛ اما، یک عطسه بلند، همهچیز را برای برفی غمگین داستان تغییر میدهد…
ولی برفی میخواست فقط کمی گندهتر شود. برای همین تصمیم گرفت بیشتر از گوسفندهای دیگر علف بخورد. برفی هر روز بیشتر از قبل علف خورد و بزرگ و بزرگتر شد.