کتاب کد 24 یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد؟ حاصل تحقیق مفصل و هفت ساله حبیب احمدزاده درباره چگونگی نگارش بوف کور توسط صادق هدایت و حل المسائلی قاطع بر آن است.
آنچه دکتر حبیب احمدزاده در مورد صادق هدایت و به ویژه بوف کور پژوهش کرده اند، پیش از ایشان در تحقیقات قبلی بوف کور هرگز وجود نداشته است. همواره این پرسش برای بسیاری مطرح بوده که صادق هدایت چگونه می اندیشیده که داستانی چون بوف کور را نوشته یا این که در ذهن او چه می گذشت که بوف کور حاصل آن شده است.
با آن که بیش از نیم قرن از مرگ صادق هدایت می گذرد، تاکنون جوابی درخور و منطقی برای این پرسش داده نشده و با این که تفاسیر بسیاری در مورد این کتاب نوشته شده، لیکن با خواندن آن ها، خود را در جهانی هزاران بار گنگ و پیچیده تر از دنیای تصوری خویش از بوف کور می یابیم. می توان گفت تا وقتی که پاسخی درخور برای چنین سؤالاتی یافت نشود، ادبیات داستانی ایران همچنان در مقابل سدی عظیم به نام بوف کور، زانو زده و متوقف خواهد ماند.
بعضی افراد هدایت را همچون شیطان مجسم می دانند که کتاب هایش را باید سوزاند، در موردش نباید هیچ بحثی کرد، کتاب هایش را نباید تجدید چاپ کرد، کتاب هایش را باید سانسور کرد و ... از سوی دیگر، عدهای نیز به هدایت نگاهی ماورایی دارند و قدیسوار هر گونه نگاه زمینی و منطقی به او را بر نمیتابند. این نوشتار قصد دارد بی اعتنا به این رویکردها، فقط با استفاده از روش نقد تکوینی و جستوجو در روابط بینا متنی، به درک آثار هدایت با تمرکز بر داستان بوف کور کمک کند.
تأثیر و تأثر هنری به دو شکل کلی صورت میپذیرد: در زمانی و همزمانی. متنها به دو صورت با هم مرتبط میشوند و بر همدیگر تأثیر میگذارند؛ بدین صورت که یا یک متن گذشته بر متن حاضر تأثیر میگذارد یا دو متن حاضر بر یکدیگر تأثیر میگذارند. از طرفی، این تأثیرات به دو شکل ممکن است: به طور مستقیم یا به طور غیرمستقیم. به عبارت دیگر، یک متن میراث دار تمام متنهای پیشین خود است و ویژگی خود را مرهون تمام متنهایی است که همانند پیشینیان خود گذشته آنها را در خود دارد.
بر همین اساس، باید تأکید کرد هنگامی که سخن از بینا متن میان فرهنگی میشود، نباید فقط به متن یا متنهای مستقیم پیشین آن توجه کرد، بلکه باید تمام نسلهای متنهای پیشین را نیز بررسی کرد. حال با توجه به این مطالب میتوان گفت: «هر متنی بینا فرهنگی است.» به عبارت دیگر، هر متنی، چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، متأثر از متون دیگر فرهنگها بوده است. گرچه رابطه میان فرهنگی در متنهای ادبی هنری از دیرباز وجود داشته است، در قرن بیستم، با ویژگیهایی که گفته شد، روابط میان فرهنگی متنها گستردهتر و بیشتر شده است. همچنین گفتنی است هیچ متنی به یک فرهنگ واحد تعلق ندارد. به عبارت دیگر، بینا متنیت درون فرهنگی ناب و خالص وجود ندارد و هر متنی به نوعی متأثر از فرهنگهای پیشین بوده است.