کتاب همزاد رمانی نوشته نورالدین آزاد است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. شیرزاد طبری کُشتیگیر نامدار مازندران، آماده است که آخرین کشتی خود را در مقابل حریف تهرانی بگیرد و مازندرانیها را در برابر تهرانیها به قهرمانی برساند. همه حدسها و پیشبینیهای کارشناسان و ورزشینویسها از پیروزی او خبر میدهد، اما شیرزاد درست لحظهای که روی تشک میآید، بدحال میشود و کارش به بیمارستان میکشد . این شروع نفس گیر و غافلگیرکننده، آغازی است بر رمان «همزاد».
اما قبل از آنکه مشخص شود چه بلایی بر سر شیرزاد آمده است، نورالدین آزاد دومین شوک را بر خواننده وارد میکند؛ شهرزاد خواهر دوقلوی شیرزاد، وقتی برای آوردن پزشک بر بالین پدر بیمارشان رفته است، ربوده میشود. آدمربایان نقشه شومی در سر دارند، اما شهرزاد در برابر آن ها مقاومت میکند و پیش از آنکه دستشان به او بخورد، توسط آدمربایان کشته میشود. ادامه این ماجرا جذاب را در کتاب همزادبخوانید.
در خانه ای نسبتاً بزرگ در روستای رستم آباد، رادیو با صدای بلند روشن بود و گوینده، هیجان زده، با تعریف و تمجید از شیرزاد جریان لحظه به لحظه از درون و بیرون ورزشگاه را گزارش می داد. شهرزاد خواهر دوقلوی شیرزاد گوش به رادیو داشت اما چشم از پدر بیمار خود برنمی داشت. پدرش سال ها بود که دچار بیماری تنگی تنفس شده بود و تمام پزشکان به او توصیه کرده بودند رطوبت خاص کناره دریاچه خزر برای تنفس و ریه های او نامناسب است و باید به نقاط کوهستانی خشک بدون رطوبت برود؛ اما آقای طبری نه قدرت مالی نقل مکان به نقاط بیگانه را داشت و نه می توانست از روستای زیبا و محبوب زادگاه خود و مردم مهربان آن دل بکند.