کتاب مفقود سوم مجموعه داستان هایی از رحماندوست است که در چند داستان آن مربوط به ادبیات دفاع مقدس در کنار چند داستان با مضامین اجتماعی قرار دارد.
همچنین سه داستان از این کتاب هم مربوط به سایر ملل است که مسائل و موضوعات این سه داستان در کشورهای دیگر می گذارد و به نوعی می توان این داستان ها را حاصل تجربه حضور رحماندوست در چند کشور دانست که در قالب داستان عرضه شده است.
جلب موافقت مادر داماد مشکل بود. او فقط یک پسر داشت و می خواست در مراسم عروسی او همه آرزوهایش را برآورده شده ببیند. گرچه در میهمانی بله برون در خانه عروس، غیر از پدر و مادر و دو برادر و خواهر عروس، تعدادی از اقوام بسیار نزدیک عروس را هم دعوت کرده بودند، در مجموع، جلسه گفت وگو چندان بزرگ نبود. چون از طرف داماد هم، غیر از پدر و مادر و دو خواهر و یک برادر، فقط پنج نفر از نزدیکان دعوت داشتند. طبیعی بود که عمه داماد هم، که به او کدخدا می گفتند، در این جلسه حضور داشته باشد. اگر با خود عروس و داماد حساب می کردی، باز هم افراد حاضر در میهمانی زیاد نبودند.
داماد و عروس قبلاً با هم به تفاهم رسیده بودند. داماد و خانواده اش هم به طور رسمی برای خواستگاری به خانه عروس رفته بودند و پاسخ خانواده عروس مثبت اعلام شده بود. وقت قول و قرارهای دیگر بود. دو خانواده شب عروسی را هم تعیین کرده بودند. البته، همه چیز هم به اختیار آن ها نبود. پیدا کردن سالن و خالی بودن آن برای شبی که تعیین کرده بودند هم مسئله ای بود.
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالی بود...