قصه های مجموعه کتاب شکرستان برگرفته از مجموعه انیمیشن آن است با ذکر این نکته که قصه های کتاب با قصه های فیلم یا انیمیشن متفاوت هستند. در این مجموعه قصه برای کتاب نوشته می شود. تصاویر هر جلد از این مجموعه برگرفته از تصاویر انیمیشن «شکرستان» است. انیمیشن شکرستان در هر قسمت دارای داستانی مجزا بود که شخصیت ها بنا به نیازهای دراماتیک هر قصه، در هر قسمت نقشی متفاوت برعهده می گرفتند. قصه های این انیمیشن بر اساس داستان ها، ضرب المثل ها و قصه های قدیمی و عامیانه ایرانی-شرقی انتخاب و سپس با رویکردی مدرن و به روز به رشته تحریر در آمدند.
خانقلی صد تا گوسفند چاق و چله داشت. هر روز صبح، خودش دم در طویله میایستاد و قربان صدقه گوسفندهایش میرفت و آنها را بدرقه میکرد. بعد هم سفارش میکرد که سر علفهای تازه با هم دعوا نکنند. گوسفندها هم در جواب بعبع میکردند. در آخر گله را به مظفر، چوپانش میسپرد. او هم گوسفندها را هی میکرد و راهی صحرا میشد. آن روز وقتی مظفر از چرا برگشت، خان قلی مثل همیشه شروع به شمردن گله کرد؛ شمرد و شمرد، اما صد نشد؛ یکی کم بود.