کتاب ایذا، ادامه کتاب زایو نوشته ی مصطفی رضایی کلورزی می باشد و به وقایع آخرالزمانی اشاره دارد. این کتاب توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.
آن چه در این داستان آمده همانند داستان زایو سرتاپا زاییده ذهن نویسنده است. نویسنده داستانی خیالی مربوط به 20 سال آینده را با قلم جذاب و روان خود ترسیم کرده است.
در 20 سال آینده که جهان یکپارچه تکنولوژی شده است و شبکه های مجازی، ابزارهای الکترونیکی و ربات ها، بخش بزرگی از زندگی انسان ها را به خود اختصاص می دهند و بر دنیا حاکم اند، توسط فردی مرموز تحت کنترل قرار می گیرند و می خواهد انسان ها را از این طریق به نوعی برده خود کند...
جهان هیچ وقت نمی تواند بدون مقابله کردن با افکار انحرافی و شیطانی به پیشرفت های معنوی و واقعی دست پیدا کند، به همین دلیل در کتاب ایذا می بینیم که «رائول» از دنیای شیشه ای آزمایشگاه فرا می رسد و به گمان ایجاد تکامل مطلق و سریع، سعی در تسخیر جهان دارد. او به دنبال جاوادانگی پست انسانی است و به خاطر رسیدن به هدفش، استفاده از هر وسیله ای را توجیه می کند. به همین دلیل سعی دارد با پخش کردن مواد بیولوژیکی درجهان، تفکر و رفتار انسان ها را در کنترل خود گرفته و آنان را با اهداف و خواسته های خود همسو کند. اولین باری که چنین کاری را انجام داد، به طور مخفیانه، این روش را در همایشی در تهران که دانشمندان بزرگی از سراسر جهان حضور داشتند اجرا می کند؛ اما نمی داند، طبق گفته ی دکتر پارسا: انسان ها در مواجهه با تجربه و چالش ها، مستحکم تر می شوند و پیروزی آن ها محصول عملکردشان است که اگر این گونه نباشد گرفتار ترس می شوند و به یک هیچ بزرگ می رسند… حال آن که انسان برای هیچ آفریده نشده است. برای همین مقابله با این افکار شیطانی است که می بینیم در جای جای جهان مردانی بزرگ همچون دکتر پارسا وجود دارند و عاملین اصلی پیشرفت جهان نیز گرایشات خدایی و دین محور است.
چشمانی باز و تولدی آغاز شد. داخل تابوتی شیشه ای. به دیواره اش دست کشید. تقلا کرد. تابوت از بالا به آرامی شکافت. کناره های تابوت منحنی بودند، درست مثل یک کپسول بزرگ. به سختی نشست. به دست ها و سینه اش نگاه کرد. عرق سرد و خونابه ی زردی روی پوست بدنش سر خوردند و پایین رفتند. لوله هایی در تنش فرورفته بود. مایعی به رنگ آبی که نمی دانست چیست از داخل آن لوله های ظریف و شفاف، به رگش تزریق می شد. پنجه انداخت و همه ی لوله ها و سوزن ها را از گوشت تن و رگ های دستش بیرون کشید. از داخل کپسول بیرون آمد. ایستاد. چکه های خون بر زمین افتاد و لخته شد. قطره های غلیظ و آبی رنگ چکیده از حفره ی لوله، خون ریخته شده را سیاه کرد. قدم برداشت. در اتاق کوچک سفید دم کرده. همچون یک سلول. دوباره ایستاد و به تولدش خیره شد.
در آینه ی بخارگرفتهی اتاق، بوی خون و عرق را حس کرد. او بود. تنها. تصویرش، هاله ای مه آلود بود. طرحی از یک تن مبهم. خودش بود. نزدیک آینه شد. روی آن دست کشید. بخار آینه چند قطره شد، به هم پیوست و سُر خورد. به آینه نگریست. تولدی را شاهد بود. در رَحِم بی جان، یا خونی لخته در لوله ها و تکامل یافته در تابوتی شیشه ای. بر تصویر آینه، چشم به تن عریان خود انداخت و میز کنار در. وسایلی روی آن بود. پلک زد، سر چرخاند و اتاق را نگریست. بعد، چهارچوب سلول کوچکش را. بعدتر، به انگشتان خونآلودش خیره شد. دوباره به تصویر در آینه، به خود، به صورتش. چشم دوخت به چشمان بیرنگش. نزدیک تر شد. روی آینه ها کرد. مات شد. چیزی ناپیدا. مبهم. با ماسیدن خون انگشتش، روی صورت ناپیدا، بر ابهام صیقلی آینه نوشت: جاودانگی!
نسخه چاپی کتاب ایذا را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
معنی ایذا، آزردن، آزار دادن، اذیت کردن و رنج دادن است و در فرهنگ فارسی مصدر به حساب می آید.
کلمه ایذا در لغت نامه دهخدا به این معانی آمده است: رنج و آزار و عذاب و زحمت و جور و ستم و جفا و تصدیع و آزردگی و محنت
کتاب های آخرالزمانی، به کتاب هایی اطلاق می شود که به وقایع و اتفاقاتی مه مربوط به آخر الزمان است اشاره دارد. می توان گفت داستان کتاب ایذا نیز یکی از این وقایع است.
نسخه الکترونیک کتاب ایذا را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
مشخصات کتاب ایذا در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتابستان معرفت |
نویسنده: | مصطفی رضایی کلورزی |
تعداد صفحه: | 271 |
موضوع: | داستان ایرانی |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
بهترین کتاب علمی تخیلی...
عالی...