امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
14,950
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
33,000
15%
28,050
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب امام امین

کتاب امام امین نوشته نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان ایرانی، جلد دوازدهم از مجموعه قصه نیکان سوره مهر است. کتاب امام امین روایتی داستانی از زندگی امام موسی کاظم (ع) است. در این کتاب از زمان تولد و کودکی امام با ایشان همراه می‌شویم، به امامت او پس از پدر بزرگوارش، امام صادق (ع) می‌رسیم.

دوران امامت امام هفتم را در زمان خلفای عباسی، منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون مرور می‌کنیم. با امام معصوم پا به زندان هارون الرشید می‌گذاریم و تا لحظه شهادتش با او همراه می‌شویم تا گوشه‌ای از بزرگواری، شجاعت، استقامت و مبارزه این امام معصوم را با جور زمانه‌اش بخوانیم و لمس کنیم.

گزیده کتاب امام امین 

در سال ۱۶۹ هجری قمری، پس از حدود ۱۱ سال، حکومت مهدی عباسی با مرگ او به  پایان رسید، و فرزندش موسی، معروف به هادی که چهارمین خلیفهٔ خاندان عباسی بود، بر تخت نشست. او جوانی بی تدبیر و خوش گذران بود و در دورهٔ کوتاه حکومت او، مردم و به خصوص شیعیان، فشار و سختی زیادی تحمل کردند. گروهی از مردم مدینه که از این ظلم و ستم به تنگ آمده بودند، گرد یکی از نوادگان امام حسن (ع) به نام حسین بن علی جمع شدند و دست به قیام زدند. او و یارانش شجاعانه در مقابل عبدالعزیز عمری، حاکم مدینه، ایستادگی کردند و سرانجام توانستند مدینه را از دست مأموران حاکم خارج کنند.

شور و ولوله ای در شهر برپا بود. یاران حسین بن علی، ساز و برگ جنگ بر تن، در مقابل مسجد پیامبر در صفوف منظمی ایستاده بودند تا پس از شنیدن سخنان فرمانده خود، برای فتح مکه از مدینه خارج شوند. ضربه ها بر طبل جنگ نواخته می شد و دل ها را می لرزاند. بوی عود و اسفند، همه جا به مشام می رسید.

شمشیرها شادمانه در هوا می چرخید و شعار «الرضا من آل محمد»، مدینه را پر کرده بود. حسین بن علی، جوان تنومند و رشید بنی هاشم، به ملاقات امام آمده بود. چهرهٔ نجیب و زیبایش، در کلاه خود و زره، هیبتی خاص گرفته بود. رو به امام کرد و با شور و هیجانی خاص گفت: «ای عموزاده، صدای شادی مردم را می شنوی؟  این مدینه است که یکپارچه رضایت به حکومت فردی از آل محمد را فریاد می زند. با من بیعت کن و با فرزندان بسیار و اصحاب خود، چون استوانه ای محکم در کنار من بایست. اینک روزی فرا رسیده که حق به صاحب آن باز خواهد گشت.»

رطوبت اشک در چشم امام نشست. نگاهی از سر مهر به او انداخت و گفت: «ای فرزند علی و زهرا، ای زادهٔ عمویم حسن، از رفتن صرف نظر کن و بدان که هنوز وقت آنچه در پی اش هستی، فرا نرسیده است.»

صفحات کتاب :
165
کنگره :
‫‬‮‭‬‭BP9‏
دیویی :
‏‫‬‭297/956‏‫
کتابشناسی ملی :
4052404
شابک :
978-600-175-811-9
سال نشر :
1398

کتاب های مشابه امام امین