کتاب رد پای گل سرخ، روایتهایی از سبک زندگی مدافعان حرم را با سرفصلهای والدین، تحصیل، مقابله با گناه، معنویت، ولایتفقیه، فعالیتهای فرهنگی، رفاقت و دوستیابی را بیان میکند. در این کتاب سعی شده است تمامی وجوه زندگانی و رفتاری و همچنین دغدغههای قلبی شهدای مدافع حرم در قالب خاطرات، وصیت نامه، دلنوشته و زندگینامه با زبانی ساده و روان بهمراه متونی کوتاه و جذاب به مخاطب ارائه شود.
در کتاب ردپای گل سرخ خاطراتی از شهیدان سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، محمدرضا دهقان امیری، رضا خرمی، مهدی حسینی، محمود نریمانی، ابوالفضل نیکزاد، محمود رادمهر، علیرضا نوری، محمدامین کریمیان، سعید بیاضیزاده، محمد مسرور، محمود هادی ذوالفقاری، اسماعیل حیدری، حمید سیاهکالی مرادی، عبدالصالح زارع، احمد مکیان، محمود هاشمی و... آمده است.
مادر حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز، با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم، ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی، به ما گفت: «من به منزل می روم. شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. »
بعد از قرائت فاتحه، به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: «این مطلبی را که می گویم، جایی منتشر نکنید. » گفت: «همیشه دلم می خواست کف پای مادرم را ببوسم؛ ولی نمی دانم چرا این توفیق نصیبم نمی شد. آخرین بار، قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می کردم حتماً رفتن یام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.» سردار درحالی که اشک جاری شده بر گونه هایش را پاک می کرد، گفت: «نمی دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.»