نظر شما چیست؟

معرفی کتاب 40 قانون عشق

کتاب 40 قانون عشق، اثر الیف شافاک با ترجمه سهیلا دشتی؛ یکی از معروف‌ترین آثار ادبی معاصر است که داستانی جذاب و دلنشین درباره عشق، عرفان و جستجوی حقیقت را روایت می‌کند. این رمان در دو بستر زمانی مختلف، قرن سیزدهم و بیست و یکم، اتفاق می‌افتد و به زندگی دو شخصیت اصلی یعنی مولانا جلال‌الدین رومی و شمس تبریزی در گذشته، و الا روبنشتاین در زمان حال می‌پردازد.

رمان با روایت زندگی الا روبنشتاین، زنی 40 ساله و خانه‌دار آمریکایی، آغاز می‌شود که در حال بازنگری زندگی یکنواخت و بی‌عشق خود است. الا به عنوان دستیار ویراستار، وظیفه خواندن و نقد یک رمان به نام "اشتباه شیرین" نوشته عزیز زاهارا را می‌پذیرد. این کتاب درباره زندگی مولانا و شمس است و از همان ابتدا الا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این مسیر، او با چالش‌های جدیدی روبرو می‌شود که زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

در بخش‌های تاریخی رمان، شافاک با مهارت به روابط پیچیده مولانا و شمس تبریزی پرداخته است. ملاقات مولانا با شمس، تحولی عمیق در زندگی او ایجاد می‌کند و او را از یک عالم به یک عارف عاشق و پرشور تبدیل می‌کند. عشق شمس و مولانا به عنوان عشقی عرفانی به تصویر کشیده شده که نه تنها زندگی آن‌ها، بلکه اندیشه و مسیر عرفان را تا امروز تحت تأثیر قرار داده است.

"چهل قانون عشق" که در طول رمان به آن‌ها اشاره می‌شود، مجموعه‌ای از اصول عرفانی و معنوی هستند که نشان‌دهنده راه و رسم عشق الهی و حقیقت است. این قوانین به خواننده کمک می‌کنند تا نگاهی عمیق‌تر به ماهیت عشق و معنا داشته باشد. شافاک با بهره‌گیری از این قوانین، مفاهیمی چون عشق بی‌قید و شرط، خودشناسی، و توحید را در قالب داستانی مدرن و تاریخی به خواننده منتقل می‌کند.

این کتاب به واسطه زبان روان و داستان‌پردازی قوی، توانسته است به یکی از پرفروش‌ترین آثار ادبی جهان تبدیل شود و توجه خوانندگان زیادی را جلب کند. چهل قانون عشق نه تنها یک رمان عاشقانه است، بلکه سفری به درون معنویت و عرفان است که خواننده را به تفکر عمیق درباره عشق، زندگی و خداوند دعوت می‌کند.

گزیده کتاب 40 قانون عشق

شمس
کاروانسرایی در نزدیکی سمرقند، مارچ 1242 
سوسوی نور شمع روی میز ترک خورده چنان تصویر واضح و روشنی درضمیرمن به وجود آورد که ...
خانه‌ای بزرگ که حیاطش پر بود از شکوفه‌های رز زرد، در وسط حیاط چاهی بود با خنک‌ترین آب دنیا. آخر پاییز و ماه کامل بود. چندتا حیوان که با تاریکی شب ذاتشان عجین است، مثل جغد و گرگ با سروصدا از آنجا می‌گذشتند.
کمی بعد مردی میانسال با یک صورت مهربان، شانه‌های پهن و چشمان اندوه‌بارش از خانه بیرون آمد و به چپ و راست چرخید و صدا زد: شمس، شمس کجایی؟
باد تندی می‌ورزید. ماه را پشت ابر پنهان کرد و انگار که نمی‌خواست آنچه را که اتفاق می‌افتد، ببیند.
صدای جغدها متوقف شد. بال خفاش‌ها از حرکت ایستاد. حتی آتش درون اجاق در داخل خانه بی‌صدا شد. سکوت مطلق بر همه‌ی دنیا حاکم شد.
مرد آهسته به چاه نزدیک شد و به داخل چاه نگاه کرد.
- شمس عزیزم تو آنجایی؟
دهانم را باز کردم تا پاسخ دهم، اما صدایی از دهانم خارج نشد. مرد بیشتر خم شد و نگاه به داخل چاه انداخت. در ابتدا چیزی جز تاریکی آب ندید، ولی نگاه عمیق‌تری که به ته چاه انداخت نگاهش متوجه دستم شد که بی‌هدف روی آب مانند کلکی که بعد از یک طوفان سنگین بر روی آب شناور باشد و بعد یک جفت چشم که مانند دو سنگ سیاه به ماه کاملی که از پشت ابرها نمایان شده بود، نگاه می‌کرد.
چشمانم از جایی که به چاه انداخته بودنم روی ماه مانده بود و انگار از آسمان می‌پرسیدم قاتلم کیست؟
مرد روی زانوانش افتاد و درحالی که به سینه‌اش می‌کوبید، فریاد زد: کشتند، شمس مرا کشتند.
در همان لحظه سایه‌ای دزدکی مثل یک گربۀ وحشی از پشت بوته‌ها خزید، ولی آن مرد متوجه نشد که او خود قاتل بود.
آن مرد با غم و اندوه فراوان پشت سرهم فریاد می‌زد و مثل صدای خردشدن آینه‌ای که تکه‌های تیز و برنده‌اش به این طرف و آن طرف پرت می‌شد و شب را سوراخ سوراخ می‌کرد.
- هی تو، برو کنار ببینم! مگر دیوانه شده‌ای مثل مجنون‌ها فریاد می‌کشی، تمامش کن وگرنه می‌اندازمت بیرون.
 گفتم: دهنت‌رو ببند.
- مگر کری نمی‌شنوی؟!
خودم را به نشنیدن زدم فقط برای آنکه بتوانم کمی بیشتر در تصویر ذهنم بمانم، می‌خواستم بیشتر راجع به مردنم بدانم، می‌‌خواستیم آن مردی را که در چشمانش غم و اندوه بسیار بود را یک بار دیگر ببینیم..
.

صفحات کتاب :
334
کنگره :
‏‫‭PS۳۶۱۳
دیویی :
‏‫‭۸۱۳/۶
کتابشناسی ملی :
۹۵۰۴۸۴۷
شابک :
‏‫‭978-622-292-019-7
سال نشر :
1403

کتاب های مشابه 40 قانون عشق