کتاب بحران در خوزستان که به کوشش حسین یکتا منتشر شده، جلد دوم از مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق است که به موضوع بحران در خوزستان میپردازد. مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق در طول شش سال تحقیق و مطالعه پژوهشگران در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است. این مجموعه دربرگیرنده مهمترین وقایع و اقدامات سیاسی و نظامی و گزیدهای از وقایع مهم اقتصادی و اجتماعی در دوران هشت سال دفاع مقدس است.
این مجموعه شامل ۵۷ کتاب است که برخی از آن ها منتشر شده و برخی در دست انتشار است. متن کتابها بر اساس روزها تقسیم شده و هر فصل کتاب یک روز را تشریح کرده است. هر روز شامل مجموعهای از گزارشها است و هر گزارش یک شماره دارد. در این جلد، مهمترین واقعهی این دوره، یعنی اوجگیری و فرونشاندن درگیریهای خوزستان، آمده است و جریان موسوم به خلق عرب در این استان (به ویژه خرّمشهر)، تحرّکات گروهها و جریانهای سیاسی در جهت ایجاد و توسعهی بحران علیه نظام، مسایل مربوط به ارتش، سپاه و مقولات امنیتی و انتظامی، نقش امام، شورای انقلاب و دولت موقّت در مسایل سیاسی ـ داخلی (بهویژه مسایل مربوط به آمریکا و عراق) و … مورد بحث قرار گرفتهاند.
امام خمینی در جمع یک هیئت اعزامی به اتحاد شوروی ، درباره معرفی انقلاب ، نوع برخورد با گروه های مختلف و نیز چگونگی برخورد با بیگانگان و آنچه باید در جهت حفظ احترام و عزت انقلاب و اسلام رعایت شود، تذکراتی دادند؛ از جمله: سر یک میزی اگر یک ظرف مسکر باشد، سر آن میز حرام است بنشینید ، این حکم خداست و دیگر البته استعمالش دیگر معلوم است. بنابراین ، البته وقتی که شما آن جا بروید، به شما احترام می کنند، چیزی را که بخواهید، می کنند. بگویید میزتان را علی حده کنند و جلوتر بگویید.
( یکی از حاضران: ممکن است عوامل شوروی به یک حالت کوچکی بنگرند.) امام: گمان ندارم که آن ها حالا شما را کوچک نگاه کنند، آن وقتی که شما را کوچک نگاه می کردند که می دیدند که آن شخصی که خودش را شخص اول مملکت می دانست، برای آن ها آن قدر خضوع می کرد که من این را یادم نمی رود که ” جانسون ” بود و شاه رفته بود آن جا در عکس هم آن جا در روزنامه ها منتشر شد که این یاد من نمی رود از ناراحتی که آن وقت پیدا کردم آن مرد جانسون ایستاده بود آن جا عینکش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه می کرد، این شخص، آن سر، همان آنجایی که جای نشیمن خودش بود، محمدرضا جلو او ایستاده بود مثل این که یک آدم مثلا بچه مکتبی پهلوی استاد ایستاده بود.
وقتی می دیدند آن ها که شخصی که حالا دارد حکومت می کند به یک جمعیتی، این طور است وضعش، نسبت به آحاد مملکت هم آن ها نظرشان آن طور می شد، اما وقتی که حالا دیدند که یک مملکتی است که مشتش را گره کرد و همه را بیرون کرده ، الان نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است.
خودتان را باید حفظ کنید. خودتان را برای این که این قدر تبلیغات برضد خود شماها شده است که ماها را باطنمان را تحول کردند به یک چیز دیگر از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد. این قدر این ها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الان هم تا صحبت می شود انگلستان، آمریکا، همه این خیابان های ما را به اسم این ها گذاشته بودند ، میدان ها را به اسم این ها گذاشته بودند و هکذا همه چیز. حالا شما آن نیستید و مملکت ایران هم آن نیست.