کتاب محله سنگفرش اولین اثر سیدمحمدهادی طباطبائی است که به موضوع جنجالبرانگیز شیادی و کلاهبرداری میپردازد. نویسنده با قلمی روان و سلیس، داستانی جذاب و پر کشمکش را روایت میکند و مخاطب را تا پایان کتاب همراه میکند.
محسن به همراه خانوادهاش در حوالی یزد در محلهای متروک و پر رمز و راز خانهای مخروبه میخرند. فروشنده بلافاصله بعد از معامله با قیمتی پایین از آنها جدا و ناپیدا میشود. صفر یکی از اهالی آن منطقه که عقبافتادگی ذهنی دارد اغلب در آنجا سرگردان است. هنوز چند روز از آمدن محسن و خانوادهاش در این محله نگذشته که زنش مورد تعرض قرار میگیرد. محسن زنش را بی هوش پیدا میکند همزمان صفر را میبیند که خونآلود از آنجا میگذرد و میرود سفر از آن پس ناپدید میشود و ...
«هوا داشت روشن میشد. پارچهای روی زمین افتاده بود. خیره شدم. پارچهای خاکستری با گلهای ریز عنابی، همان پارچهای بود که صفر درون بقچهاش میگذاشت. نمیدانستم آن جا چه میکند. به ذهنم رسید برگردم پیش پیرمرد و با هم سراغش برویم. نگاهم به پارچه دوخته شد. کفشهای زنانه قهوهای از زیر پارچه بیرون بود. «کفشهای زهره!»»