حقوق مجموعه قواعد الزامآور حاکم بر روابط اجتماعی در عرصه ملی و بینالمللی است. هیچگاه در نیاز به قواعد برای برقراری نظم و ساماندهی زندگی بشر تردیدی نبوده است؛اما دغدغه همیشگی انسان این بوده است که چگونه این قواعد را با عدالت و سعادت انسان هماهنگ سازد.
اینجا است که مقام والای کسانی آشکار میشود که در نظریهپردازی توانستند با توجه به همه ابعاد پیچیده و موثر در زندگی، آموزههای حقوقی ژرفی ارائه کنند و در آزمون عمل، به درستی آن را به اثبات رسانند. در سرلوحه نام این نادره مردان نام امیرالمومنین(ع) میدرخشد. آن حضرت در دنیای پرتلاطم و لبریز از تزاحم، در ترسیم قواعد عادلانه حقوق و تحقق آن، سعی بلیغ کرد.
جلد پنجم از دانشنامه امام علی(ع)، عهدهدار غور رسی مباحث حقوقی در سیره و آموزههای آن حضرت است. آنچه در این عرصه شایان عبرت آموزی است، همگونی سیره حضرت با آموزههای بلند اوست. هرچه امام در باب حقوق مردم بر زبان آورد، در عرصه عمل نیز محقق ساخت. بدینرو میتوان گفت اگر چیزی از احادیث آن حضرت فرادست نمیآمد، سیره او برای استخراج بسی از قواعد حقوقی، منبعی پربار بود.
مجموعه سیزده جلدی دانشنامه امام علی(ع) زیر نظر علی اکبر رشاد و به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهیه و منتشر شده است.
شرح لفظ و مضمون «حقوق بشر»
اصطلاح «حقوق بشر» این پرسش را مطرح میکند که چرا و به چه معنایی «انسان» نقطه ثقل مرکزی این اصطلاح است. در پاسخ، بدون اینکه بتوان ادله تاریخی و اجتماعی آن را ذکر کرد، کافی است اشاره شود که دنیای غرب (به بیان روشنتر، کشورهای غربی)، از تجاربی طی تاریخ پیچیده خود براساس دوستیها و دشمنیهای بین خودشان بهویژه در قرن هیجدهم، بدین نتیجه رسیدند که زندگی مسالمتآمیز انسانها زمانی امکانپذیر است که انسان خالی و فارغ از تمام ویژگیها مانند دین، سیاست، نسب، حسب، نژاد، رنگ پوست، جنسیت(زن و مرد)، جاه و مقام، مال و ثروت و قدرت، و بدون هر گونه اعتباری، فقط به حکم اینکه انسان است، مطرح شود؛ یعنی انسان من حیث هُوَ انسان، نه در جایگاه مسلمان، مسیحی، یهودی، دهری، سیاه و سفید، غنی و فقیر، عالم و جاهل، حاکم و محکوم و غیره. همین که انسان در پدیده حقوق بشر بدینمعنا مطرح شد؛ خواه ناخواه حق و حقوق او نیز معنای دیگری مییابد.
حق در اینجا، طبیعیترین و ابتداییترین ادعایی است که بالبداهه در وجود و ماهیت هر فرد انسانی مستقر بوده، نه کسی به او داده است و نه کسی میتواند آن را از او بگیرد. این حق بر کسی نیست، حق بر«چیز» است، حق بر حیات است، حق بر آزادی است و حق بر برابری است و....؛ به خلاف مثلا حق فرزند بر والدین و حق والدین بر فرزند و حق زن بر شوهر و بالعکس که حق شخصی و فردی است که در نهایت برای آن شخص و فرد وظیفه ایجاد میکند.