کتاب سرنوشت موسسه های پژوهشی علوم انسانی ایران از بنیاد فرهنگ ایران تا موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی، توسط علیرضا ملایی توانی دانشیار رشته تاریخ در پژوهشگاه علوم انسانی نوشته شده است.
کتاب سرنوشت موسسه های پژوهشی علوم انسانی ایران از بنیاد فرهنگ ایران تا موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی، در ۱۴ فصل به پیشینه شکل گیری پژوهشگاه علوم انسانی میپردازد. تاریخچه ۱۱ مؤسسه و نهاد فرهنگی، پژوهشی و آموزشی پیش از انقلاب اسلامی که بعد از سال ۱۳۵۷ با یکدیگر ادغام و بنیاد فرهنگ و هنر ایران را پدید آوردند بخش اصلی این کتاب را شامل میشود. دو فصل پایانی به تاریخ بنیاد فرهنگ و هنر و تأسیس و تحولات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی اختصاص دارد.
چشم انداز تاریخی
از بدو رویارویی ایرانی ها با تمدن جدید غربی تلاش های پراکنده، اما فراوانی به منظور شناخت و تعامل با آن صورت گرفت. این تلاش ها که در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فکری، و. . . جریان داشت به تدریج زمینه های تغییر را در ساحت های گوناگون زیست جهان ایرانی فراهم کرد. در متن این دگرگونی ها یک سویۀ دانشی مهم وجود داشت که به این تکاپوها عمق و معنا می بخشید؛ آن سویۀ دانشی عبارت بود از ورود و گسترش علوم انسانی جدید در ایران. هرچند تکاپوها در این مسیر با دشواری و تأخیر هم راه بود، دامنۀ اثرگذاری مفاهیم علوم انسانی جدید در متن تحولات ایران معاصر انکارپذیر نیست.
ناگفته روشن است که تلاش های خُرد و پراکندۀ ایرانی ها تا تبدیل شدن به یک دانش انباشتی که بتواند به ایجاد نهادهای آموزشی و پژوهشی مدرن علوم انسانی بینجامد راهی دراز در پیش داشت. اقدام برای راه اندازی روزنامه های گوناگون، اعزام دانشجو به خارج، تأسیس مدرسه های نوین، ترجمۀ آثار شرق شناسان و ایران شناسان خارجی، ظهور روشن فکران ایرانی و طرح اندیشه های نوین برای مهندسی اجتماعی و تغییر از بالا، روابط با قدرت های خارجی، مواجهه با کالاها و صنایع غربی، و سرانجام کوشش در راه اصلاح ساختار اداری و اجرایی کشور از ره گذر انقلاب مشروطیت از زمرۀ تلاش های ایرانیان در کشاکش با دنیای جدید بود.