کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم اثر آلبرت اچ زلوتکاف می باشد و نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.می خواهید به فردی خوش شانسی تبدیل شوید و از بدشانسی های پیاپی خود در عذاب هستید؟ کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم شما را برای رسیدن به خواسته تان راهنمایی می کند. آلبرت اچ زد کار در این اثر خود مسیر دستیابی به بخت و اقبال را نشان تان می دهد.
خوش شانسی را می توان نوعی پدیده به شمار آورد که بدون دلیل اتفاق نمی افتد، بلکه باید با پشتکار، تمرین و تلاش افراد به دست بیاید. کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم (How to attract good luck) به شما می گوید که چطور مسیرهای دستیابی به خوش شانسی را برای خودتان آسان کنید و از بدشانسی ها فاصله بگیرید. همچنین شیوه هایی را به شما ارائه می دهد که استفاده از آن ها زندگی تان را به شکل قابل ملاحظه ای تغییر می دهد و بهبود می بخشد.
آیا تا به حال فکر کرده اید چرا این طور به نظر می رسد که بعضی از افراد نسبت به دیگران از شانس بیشتری برخوردارند؟ آلبرت اچ. زد.کار (Albert H. Z. Carr) نویسنده کتاب، خوش شانسی را مسئله ای فراتر از یک رویداد اتفاقی ناشی از قضاوقدر برمی شمارد. به اعتقاد او خوش شانسی ذهنیتی است که می توان به آن دست یافت و امکان رسیدن به آن برای تمامی مردم جهان وجود دارد.
به باور او تفاوت بین بدشانسی و خوش شانسی در نحوه دیدگاه و گرایش های ذهنی تان نهان است. او به شما می آموزد که چطور جنبه های مختلف شخصیت تان را بهبود ببخشید و ذهن تان را آماده کنید تا از فرصت های نایابی که زندگی پیش روی تان می گذارد، بهترین استفاده را ببرید. فرصت هایی که دربردارنده موفقیت و نشاط هستند و افراد اغلب به شکل ناخودآگاه به آن ها توجه نمی کنند.
کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم خرافات و باورهای علمی را رواج نمی دهد، بلکه درواقع برای آن گروهی از افراد که بسیار علاقه مندند تا با استفاده از فرصت های گوناگون، سطح زندگی شان را ارتقا بدهند، یک راهنمای حقیقی محسوب می شود.
آ. اچ. زد. کار (1971- 1902) در طول حیات خود به عنوان مشاور اقتصادی برجسته در چندین شرکت بزرگ اقتصادی مشغول فعالیت بود و در دورۀ ریاست جمهوری روزوِلت و هری ترومن نیز نقش مشاور را بر عهده داشت. او همچنین مؤلف چندین کتاب ارزشمند نیز بوده و آثارش در چند مجلۀ مشهور منتشر شده است.
انسانی که در آسمان زندگی از میان شانس های گوناگون عبور می کند، همانند ستارۀ دنباله داری است که در مسیر نامعین خود در آسمان، مدام توسط شهاب سنگ های فضایی بمباران می شود و هر بار شانسی غیرمنتظره به او برخورد می کند. هنگامی که انسان در معرض شانسی قرار می گیرد، تحت تأثیر آن مسیر زندگی اش تغییر می کند، حال به میزان کم یا زیاد، بهتر یا بدتر می شود. ازآنجا که هر انسانی از حق انتخاب برخوردار است، می تواند از شانس پیش رویش بگریزد یا آن را بپذیرد و با آن هدایت شود، به عبارتی او می تواند مسیر زندگی شخصی خود را تعیین کند، دامنۀ موفقیت هایش را گسترش دهد و خوش شانسی را به زندگی اش فرا خواند.
هدایت آگاهانۀ اعمال و کردار که از امتیازات ویژۀ انسان بودن به شمار می رود، مهارتی است که باید به درستی فرا گرفته شود. انسان خوشبخت به عنوان فردی که هدایت زندگی اش را در دست دارد، باید تا حدودی از فنون رفتاری و خودبیانگری برخوردار باشد. پیش از آنکه بتوانیم مسیر درست زندگی را بیابیم و در آن قدم بگذاریم، باید یک سری ویژگی های برجستۀ شخصیتی را درون خود پرورش دهیم. این ویژگی ها سهام ما در مؤسسۀ کامیابی به شمار می روند؛ مؤسسۀ بخشنده ای که به اعضای محدود خود سود بیشتری از سهام را در قالب سعادت و موفقیت واگذار می کند. گاهی با اندکی حسادت می گوییم «فلانی ذاتاً فرد خوش شانسی است!» منظور ما از این جمله آن است که او بی اندازه شانس می آورد. در حقیقت، شانس های وراثتی و شرطی به سبب نیروی جادویی اسرارآمیزشان به فرد این توانایی را می دهند که بتواند با شانس های مقابلش هماهنگ شود و به طور غریزی بداند که چگونه شانس مطلوبش را جذب کند، آن را بسنجد و سپس واکنش مناسبی به آن نشان دهد.