مانتی روباهِ، یک دزد دریایی بدبو و ترسناک بود که با کشتی هفت دریا رو پیموده بود. اون جسور، شجاع و یک شمشیرباز حرفه ای بود. هروقت شمشیرش رو بالا می برد کشتی های اطراف از ترس، مسیرشون رو تغییر می دادن و هروقت هم به لنگرگاه می رفت دزدان دریایی دیگه همه ی گنج و طلاهاشون رو بهش می دادن.
اما مانتی یک راز داشت که به کسی نگفته بود. اون راز بزرگترین مشکل زندگیش بود. مانتی اصلا بلد نبود شنا کنه. هر شنبه که بقیه ی دزدهای دریایی توی آب خودشون رو می شستن، مانتی روی عرشه می ایستاد و فریاد میزد.