در جنوب فرانسه کنار رود ترَن، یک رستورانِ کوچیک به اسم گاو خوب وجود داشت. گاو خوب اسمش رو از گوشتِ مخصوصِ معروفش گرفته بود، یک خوراکِ گوشتِ خوشمزه.
یک پسر دَه ساله به نام پیِر توی آشپزخونه ی این رستوران بود.
پیِر فقط می خواست آشپزی کنه. اون از ته دل آرزو داشت که مثل پدر و پدربزرگش یک سر آشپز بزرگ بشه.