کتاب کتیبه ی ژنرال (جلد اول) نوشته اکبر صحرایی است. نویسنده در این کتاب سعی کرده است به شیوه نویسنده جنگ و صلح عمل کند. او در این کتاب به تاریخ ایران پیش از انقلاب پرداخته است و با روایتی داستانی آن را به خواننده منتقل می کند.
نویسنده پنج سال دست با تحقیق میدانی، مصاحبه با شخصیت های گوناگون و سفر و مسافرت کتاب را در دو جلد و در هزار صفحه منتشر کرده است. این کتاب روایت تاریخ ایران ۶ دهه پیش از انقلاب است. نویسنده با پژوهش های بسیار روایتی جذاب و قابل اعتماد برای خواننده ساخته است.
تا نقشهٔ منطقهٔ عملیاتی حماه پهن شد کف اتاق، اسکندری، دو زانو مقابل نقشه نشست. دفترچهٔ کوچک و خودکار آبی بیکش را از جیب درآورد. سریع و رگباری پرسید: «موقعیتمان کُجاس؟ اصل قضیهٔ عملیات چیه؟ کار شما چیه؟ چرو قرارگاه این قد، غُل غُله اس؟ قراره چه کنید کاکو؟»
ابوامین جا خورد و خودش را جمع وجور کرد. وسط عینکش را گرفت و روی بینی تنظیم کرد. فکر کرد: «زود آمده و زودم می خواد بره! یکی نیس به این بگه، بابا، جنگ سوریه با جنگ ایران و عراق متفاوته. هر چند یه چیزایی بارشه.»
ابوامین، اوضاع کُلی را تشریح کرد: «تا الان مأموریت قرارگاه لواء ۴۷ حماه، حفاظت از اتوبان حماه به حلب بود تا قطع نشه. بارها مسلحین، داعش و النصره اتوبان رو قطع کردن، اما دوباره بازش کردیم.»
اهمیت اتوبان تو چیه کاکو؟
تا همین امروز فرودگاه کویرس حلب، محاصره بود. تنها مسیر تنفس شهر حلب، اتوبان بوده و هست. قطع بشه، حلب سقوط می کنه و سوریه تقسیم می شه به دو منطقهٔ شمال و جنوب. ابوامین مکث کرد. اسکندری یادداشت کرد و سر بالا گرفت. می فرمودین کاکو.