کتاب آن که به من ستاره بخشید اثری است از جو جو مویز به ترجمه افسانه مقدم و چاپ انتشارات نسل نواندیش. کتاب آن که به من ستاره بخشید به قلم نویسنده اثر بی نظیر “من پیش از تو” نگارش شده و روایتی برگرفته از واقعیت است که به دوران فشارهای اقتصادی امریکا بازمی گردد؛ قهرمانان این داستان پنج زن با جهان بینی متفاوت اند که هرکدام از آن ها چیزی از جذابیت را در وجود خود به امانت گرفته اند.
شخصیت اصلی کتاب آن که به من ستاره بخشید دختری انگلیسی به نام آلیس است که با مرد آمریکایی جذابی ازدواج می کند و به دنبال یک تحول بزرگ در سرنوشتش با او راهی سفری دراز می شود تا در جایی دور از سرزمینش زندگی کند؛ اما همه چیز آن طور که آلیس پیش بینی کرده بود پیش نمی رود، در حقیقت او مجبور می شود در شهری کوچک ساکن شود، پدر همسرش را به عنوان هم خانه بپذیرد، از تسلط مادر همسرش که به تازگی مرده در فضای خانه پیروی کند و با آمریکایی هایی سر و کله بزند که از دنیای او بسیار دورند.
نگاه بنت همسر او که در روزهای اول آشنایی شان آلیس را هم چون عروسکی لطیف و ظریف تماشا می کرد تنها چند ماه بعد از ازدواج رنگ عوض می کند و آلیس خیلی زود متوجه می شود که زندگی با این دو مرد جدید خیلی از آرزوهایش فاصله دارد.
راستش بدجوری گیر افتادم. مارجری اخم کرد: تو گیر نیفتادی گفتنش برای تو راحته. تو خونه داری، بلدی چطور از خودت مراقبت کنی. آلیس، تو مجبور نیستی طبق قوانین اونا پیش بری. مجبور نیستی طبق قوانین هیچکس پیش بری. به جهنم، اگه دلت می خواد می تونی همین امروز شال و کلاه کنی و برگردی انگلستان.
نمی تونم... می خوام یه چیزی بهت بگم. (ناگهان بازوی آتیس را محکم گرفت.) همیشه یه راهی برای فرار از موقعیت هست. شاید زشت باشه، شاید حس کنی زمین زیر پات می لرزه و نابود میشه، اما هیچ وقت گیر نیفتادی آلیس. از من به تو نصیحت: همیشه یه راهی هست.