کتاب جنگ به روایت لبخند pdf
خاطرات احمد محمدی
معرفی کتاب جنگ به روایت لبخند
کتاب جنگ به روایت لبخند کتابی است با زبان طنز و صمیمی که خاطرات شیرین جانباز زنجانی احمد محمدی را در دوران جنگ روایت می‌کند. نگاه ساده و صمیمی این کتاب رو به اتفاقات خوشایندی است که از دل تلخی‌های دوران دفاع بیرون آمده‌اند. بیان خاطرات در کتاب جنگ به روایت لبخند از روزهای کودکی رزمنده کلید می‌خورد و تا تمام شدن سال‌های دفاع مخاطب را همراهی می‌کند. کتاب جنگ به روایت لبخند روایتگر لبخندهای پنهان و ناگفته رزمنده‌هایی که است که پشت جبهه‌های جنگ دیروز، لبخندهای امروز را آفریده‌اند.
گزیده کتاب جنگ به روایت لبخند
از کوه‌های پر پیچ‌و‌خم طارم که بگذریم، کمی آن طرف‌ترها یک روستای خوش آب‌وهوا کمین کرده است که اسمش دستجرده است. کتابی که به دست گرفته‌اید، خاطرات خوشمزه و شیرین یک رزمندۀ به قول خودمان باحال است. مردی که از روستای دستجرده آمده است و خاطراتش هم مثل کوه‌های طارم باصفاست...
دیدم که توی قطار دارد گردن می‌کشد و نگاهش مثل ورقه‌های امتحانی مدرسه پر از سؤال بود. پرسیدم: «چی شده؟ چیزی می‌خوای؟ » سرش را تکان داد و گفت: «نه! اون دسته قرمزۀ بالای در برای چیه؟ » و با دستش ترمز اضطراری قطار را نشان داد که رویش هیچ نوشته یا علامتی نبود. فکر کردم شوخی می‌کند. نمی‌دانستم اولین بارش هست که سوار قطار می‌شود و هیچی از آن نمی‌داند. لب ورچیدم و به شوخی گفتم: «اون برا پرده‌س دیگه. باهاش پرده رو می‌کشند. » و چند تا توت خشک انداختم توی دهانم و نگاه کردم به‌صورت متحیرش که با اخم ریزی سعی داشت از رابطۀ بین ترمزدستی و پرده سر در بیاورد. اما انگار موفق نشد و با گیجی سری تکان داد و حرفی نزد. پلک‌هایمان که سنگینی کرد، چراغها را خاموش کردیم و بساط خواب را چیدیم...
معرفی نویسنده کتاب جنگ به روایت لبخند
احمد محمدی متولد 1341، اکنون بازنشستۀ سپاه پاسداران است و جانباز 38درصدی جنگ تحمیلی است. از دوران کودکی‌اش که می‌پرسم، می‌گوید: «از بچگی عاشق هیجان بودم و یکجا بند نمی‌شدم. دوست داشتم دنبال ماجراهای تازه بروم و چیزهای جدیدی تجربه کنم. شاید همان شور و شوق جوانی بود که باعث می‌شد بعد از تمام‌کردن مقطع راهنمایی، به امور نظامی علاقه‌مند شوم و به جبهه بروم.»
احمد محمدی نویسنده کتاب جنگ به روایت لبخند، درسال 1359 وارد سپاه پاسداران شد تا دوره‌های آموزش مقدماتی را بگذراند. از سال 1359 تا 1361 در جبهه‌های جنوب حضور داشت و در عملیات‌های ثامن‌الائمه و فتح‌المبین شرکت کرد. اواخر 1361 مسئولیت آموزش 750 نفر از نیروهای بسیجی را به عهده گرفت و همراه هم‌رزمانش مأمور پاک‌سازی کوه‌های بلفت از دست دمکرات‌ها شد.
