کتاب این آدم برفی همیشه می ماند، توسط زهرا عموشاهی در طول 5 سال نوشته شده و از خاطرات زمان جنگ بدون هیچ گونه روایتی از اشخاص مختلف بوده و همگی خاطرات نویسنده در آن روزهای پر استرس جنگ بوده است. کتاب این آدم برفی همیشه میماند در ۹ فصل به انعکاس مصائب و تبعات جنگ و تأثیر آن در زندگی اجتماعی و حقایقی که نسل امروز ممکن است از زوایای پیدا و پنهان آن باخبر و آگاه نباشند، پرداخته است. در این کتاب، جنگ در میدان جنگ روایت نمیشود بلکه جنگ در کوچهها و خیابانهای شهر و نابسامانیهایی که به دنبال داشته است روایت میشود.
یک سره بالای سر شهر تلپ تلپ بال هلیکوپتر در گوشمان می چرخد و انگار به صدایشان داریم عادت میکنیم. همیشه از سمت بالای درخت سیب در حیاط؛ یک طرف لبهی پشت بام حرکت می کنند و برگشتشان را کلا باید روی پشت بام باشیم تا ببینیم.
آقاجون گفت: «آرم هلال احمر دارند؛ دارو و پتو و خرما و نان واسه سربازهای منطقه غرب میبرند.»
شبها صدای هلیکوپتر نمی آید، ولی صدای رگبار ضدهوایی و شکستن دیوار صوتی و حرکت موشک هایی که از بالای سر ما به طرف بقیه شهرها عبور می کنند، جایشان را میگیرد.