کتاب کوچههای مهربانی شعرهای خودمانی مجموعهای از دلنوشتههای مائده غلامرضایی است.
سخن او حاصل سالها زندگی یک معلول جسمی در جامعهای است که هیچگاه او را قبول نکرد.
سالها بود که حرفهای دلتنگیام را تنها بر قلب سفید کاغذ نگاشته بودم... دیوار قلبم ترک خورده بود... اما معماری نمییافتم تا که آن را از نو بسازد... چشم بر آسمان دوخته بودم... آسمانی که یگانه محبوبم را تنها در آنجا میتوانم جستجو کنم... و هیچگاه ناامید نمیشوم... میدانستم که عاقبت فرشتهای از آسمان میآید و قلب سفید کاغذ را میگشاید و آنگاه صدای قلبم به گوش اهل زمین خواهد رسید... و همه با هم برای معماری قلبهایی که بیصدا شکست، دست به کار خواهند شد...
توای مهربانتر از خورشید، آفتاب مهربانیت بر قلب من تابید و من فهمیدم
که فرشتهها تنها از آسمان نمیآیند... مهربانی را در زمین هم میتوان
یافت... جلوهای از نور الهی را اینجا هم میتوان جستجو نمود.
خانم صدیق شکور، حرفهای دلتنگیام را که پر از خاطرات زیباست به تو فرشتهی مهربان و دوست داشتنی تقدیم می کنم... . تو که دریایی از احساسی...