تقسیم بندی عام و کلی دیگری مطرح است که در آن عرفان را به دو قسم
نظری و عملی تفکیک می کنند.
عرفان نظری مبتنی بر علم و آگاهی است و عمل عرفانی، علاوه بر اینکه، مسبوق به نوعی علم و آگاهی است نوعی از شناخت و معرفت را نیز به دنبال خود می آورد.
در قرن دوم هجری، عرفان و تصوف اسلامی بیشتر جنبه عملی داشت و
عرفا بر طبق اوامر و نواهی شریعت عمل کرده و به مجاهده و محاسبه و
مراقبه نفس، اهتمام می ورزیدند و به همین جهت است که موضوعات مهم
تصوف در این قرن بیشتر به عناوین، اختصاص پیدا می کند که عبارتند از:
ورع، مراقبه، زهد، توکّل، صبر، شکر، محاسبه، مجاهده، اخلاص، محبت و
معرفت و کلیه اموری که از قبیل این گونه عناوین، شناخته می شوند.
سالکان طریق حق، در طرز و سلوک و مراتب، یکسان نیستند، اما چون
شخصِ عارف، در مراحل سیر و سلوک، همواره از جهان کثرت و تفرقه،
به عالم وحدت و یگانگی راه می پیماید، سرانجام هم سالکان راه حق به
مقام وحدت نائل گشته و در این وحدت حقیقتی است که اهل حقیقت، با
یکدیگر متحد خواهند بود.