کتاب نامزد خوشگل من! مجموعه خاطراتی از رزمندگان و شهدا در دوران دفاع مقدس است که با قلم طنز حمید داودآبادی نوشته شده اند. حمید داودآبادی در کتاب نامزد خوشگل من! مجموعه خاطراتی متفاوت از دفاع مقدس را نوشته است. ماجراها و داستان های کتاب، خاطرات و حوادث بعد از جنگ نویسنده، است. کتاب نامزد خوشگل من! دربردارنده خاطراتی است که مؤلف آن ها را در ذهنش مرور کرده و هر کدام در قالب داستانی مجزا بیان شده است.
در کتاب نامزد خوشگل من، ۲۸ داستان برگرفته از خاطرات نویسنده را می خوانیم. او با مرور وقایعی که برایش اتفاق افتاده است با روایتی طنز و به شکلی هنرمندانه داستان هایی متفاوت آفریده است.
یکی از روزهای نزدیک عید نوروز، جوانی که نصف چهرهاش سوخته بود و صورت خودش هم چون بچهی آبادان بود، سیاه بود و تیره، به بخش ما آمد. خیلی با آن پرستار جور بود و با احترام و خودمانی حرف میزد. وقتی او داشت دست من را پانسمان میکرد، جوان هم کنار تختم بود. برایم جالب بود که بفهمم او کیست و با آن دختر چه نسبتی دارد. به دختر گفتم:
- این یارو سیاه سوخته فامیل تونه؟
که جا خورد، ولی چون میدانست شوخی میکنم، خندید و گفت:
- نه خیر ... ولی خیلی بهم نزدیکه.
تعجب کردم. پرسیدم کیست؟ گفت:
- این نامزدمه.
جاخوردم. نامزد؟ آن هم با آن قیافهی داغان؟ که خود پرستار تعریف کرد:
- اون توی جنگ زخمی شده و صورتش هم بر اثر موج انفجار سوخته. بچهی آبادانه، ولی این جا بستری بود. این جا کسی رو نداشت. به همین خاطر من خیلی بهش میرسیدم. راستش یه جورایی ازش خوشم اومد. پدرم خیلی مخالف بود. اونم میگفت که این با این قیافهی سیاه خودش اونم با سوختگی روی صورتش، آخه چی داره که تو عاشقش شدی؟ هر جوری بود راضی شون کردم و حالا نامزد کردیم.
من که مبهوت اخلاق آن پرستار شده بودم، به کنایه گفتم:
- آخه حیف تو نیست که عاشق اون سیاه سوخته شدی؟
که این بار ناراحت شد و با قیچی زد روی دستم و دادم را درآورد. گفت:
- دیگه قرار نیست پشت سر نامزد خوشگل من حرف بزنی ها ... اون از هر خوشگلی خوشگل تره.