کتاب مار و پله داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران را به قلم فائقه میرصمدی روایت می کند. این کتاب توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه ی بازار کتاب شده است.
فائقه میرصمدی ابتدا در آبان ماه سال ۹۶ دیداری با مدینه داشته و پس از این که مامورین امنیتی قدری درباره این زن و فرزندانش و محل زندگی و وضع اجتماعی او برایش گفته اند، نسبت به زندگی او مشتاق تر شده است بنابراین تصمیم گرفته داستان زندگی این زن را بنویسد. مدینه در این کتاب درباره همه زوایای زندگی اش حرف زده است.
فاطمه سلیمانی گوینده کتاب صورتی مار و پله می باشد. این کتاب توسط استودیو یم ارائه شده است و با صرف هزینه اندک قابل دانلود میباشد و پس از دانلود میتوانید به آن در کتابخوان فراکتاب گوش فرا دهید.
نویسنده به طور خلاصه روند کتاب را چنین می گوید: «دو ســال قبل شرایطی فراهم شــد که خانم مدینه را دیدم. ماموران امنیتی قبل از این دیــدار، قدری درباره زندگی مدینه، فرزندان، محل زندگی و ســطح ســواد و اخلاق او توضیح دادند. وقتی قصه به روزهای فرار و دســتگیری مدینه رسید، مشتاق شدم زودتر او را ببینم؛ زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و برگشته ایران. در تصور من، مدینه زنی قدبلند و با هیکلی متوسط بود، اما بعد از ورود او مبهوت شدم؛ زنی ریزنقش با قد کوتاه. سلام و علیکی کردیم و دست دادیم. گشاده رو و خوش صحبت بود. میان صحبت هایش چند بار از برادرها تشکر کرد که رفتار خوبی با او داشته اند. بعد از آن روز، بارها مدینه را دیدم و پای قصه زندگی اش نشستم.
در روزهای اول دیدار، رســمی و مختصر حرف می زد و با ملاحظه بسیار، ولی کمی بعد گفت: «من همه چیز را به شما می گویم، سالهاست دلم می خواهد با کسی درد دل کنم.»
از مدینه خواستم درباره همه زوایای زندگی اش حرف بزند، بارها از من می پرسید: « اینا به چه درد شما می خوره؟» پراکنده و با ترس از آینده به سوال ها پاسخ می داد؛ ترس از این که بعد از انتشار این قصه، چه اتفاقی برایش می افتد و چه سرکوفت ها و تهمت هایی می شنود. بعد از دیدار هم، مدینه پیام می فرســتاد و احوالپرسی می کرد. جای یک رفیق شفیق در زندگی اش خالی بود، مثل همین الان که با سختی و مشقت زندگی می کند.
به جای توضیح بیشــتر درباره مدینه و زندگی اش، خوب اســت وقت بگذارید و کتاب را بخوانید و به این فکر کنید چه بسیارند آدم هایی که در کشور ما زندگی می کنند و باوجود فرهنگ و زبان مشــترک، آنها را نمی شناســیم. روز اول، تصور من از روحیات و درونیات مدینه، همان قدر اشــتباه بود که مشخصات ظاهری اش را حدس زده بودم. ما به اطراف خود بی توجهیم. گاهی خلأهای زندگی، آدم ها را به ســمتی مــی برد که حس می کنیم کیلومترها از ما فاصله دارند. تا وقتی این خلأها را نشناســیم، دلیل دوری و افتراق خود و اطرافیان را درست تشخیص نمی دهیم و در شناخت و حل مساله به بیراهه می رویم.
این کتاب در 4 فصل با عناوین ذیل نگاشته شده است.
بازگشت
دستگیری
زندگی
برهوت تنهایی
نظر شما را به دو نمونه از نظرات خوانندگان جلب می کنیم:
موقع خوندن این کتاب از اشراف اطلاعاتی و توانمندی سربازان گمنام امام زمان لذت بردم...خیلی فوق العاده و جذاب بود. مخصوصا که درباره عضویت یه زن در داعش بود و معمولا وقتی از زن و داعش حرف می زنیم، فقط یاد جهاد نکاح و اینجور مسائل می افتیم اما این کتاب به مسائل عقیدتی و فکری پرداخته بود و حرفای جدیدی برای گفتن داشت. و مهمتر اینکه نویسنده مسائل مبتذل رو مطرح نکرده بود و تمیز نوشته بود. خوندن این کتاب علاوه بر اینها، یه اطلاعات مختصری درباره بافت جمعیتی و قومی مناطق شرق ایران و مرزهای افغانستان میده.
....
کتاب جذابی بود طوری که حتی وقتی کتابو مطالعه نمی کردم هم ذهنم درگیر ماجراهایی بود که اتفاق افتاده و مشتاق بودم کتاب رو ادامه بدم. کتاب از زبان دختری ۲۳ ساله که ادمین گروه داعش بوده و به هوای زندگی زیر سایه شریعت تا مرکز خلافت داعش در افغانستان میره نوشته شده. نکته ای که توی این کتاب شادی آور و غرور آفرینه اشراف نیرو های اطلاعاتی و زحمات اونهاست. و درنهایت این کتاب باز هم به ما یادآور میشه که محبتمون رو از هم دریغ نکنیم نکنه بی توجهی ما باعث بشه یکی از عزیزانمون در مسیری بیفته که آتشش گریبان هممونو بگیره.
۲ ماه از آزادی من می گذرد، امروز جلسه هفتگی دارم با سیمین. بارها به او گفته ام از بازجوی خودم وقت ملاقات بگیر و او هر بار بهانه ای می آورد و می گوید: مدینه رابط تو، منم. شغل ما اقتضائاتی داره که نمی تونم برات توضیح بدم. هر بار گفتی، منم گفتم به خودم بگو، مطمئن باش که منتقل می کنم.
قول بده همه چیزو بگی. باشه. سیمین من می خوام برگردم افغانستان. برای چی؟ نمی تونم اینجا بمونم. می دونم سخته، ولی دوران سختش رو گذروندی، از این به بعد درگیری هات کمتر می شه. سیمین به آقای حیدری بگو کارش دارم. باشه. اگه موافقت کرد، بهت خبر می دم.
خیلی ممنون. جزاک الله خیرا. آمین و ایاک. احسنت سیمین خانوم. نمی دونستم تکیه کلام های مارو بلدی. دیگه چه خبر؟ مدینه بگو از بابات چه خبر؟ از وقتی برگشته اوضاعت بهتر نشده؟ آستین لباسم را بالا می زنم و دستم را نشان می دهم که از کبودی به سیاهی می زند. سیمین مات و مبهوت من را نگاه می کند. زبانش بند آمده. چی بگم سیمین؟ تمام تنم همین جوریه. روزی که بابا برگشت، تا حد مرگ منو زد. بهش حق می دم.
مادر ساده من مثلا اومد منو از زیر کتک باباجی نجات بده که گفت: " نزن! این طفلکی حمل داره!" بابا عصبانی تر شد و به قدری منو زد که نفسم بند اومد. نصف شب منو از خونه بیرون کرد، نشستم در خونه، جایی رو نداشتم که برم. بعد یک ساعت گلشن اومد تو کوچه که آشغال ها رو بگذاره، منو دید. گلشن کیه؟ دوست مامانم، همسایه مون.
گلشن هم می ترسید منو ببره تو خونه. تو حیاط یه تخت چوبی کوچیک دارند، بالش و پتو داد که همون جا بخوابم و گفت: " خدا کنه امان خان امشب بیدار نشه و توالت نره. حواست باشه اگه اومد، برو زیر تخت قایم شو." بنده خدا خیلی معذرت خواهی کرد که تو سرمای حیاط می خوابم.
می گفت: " وقتی که رفتی افغانستان، آشناها و فامیل پشت سرت نفرین می کردند، وقتی برگشتی، همه با تنفر بهت نگاه می کردند، اما از وقتی مامورهای اطلاعات تو رو گرفتند، همه ازت می ترسند." سیمین!
این نویسنده جوان ایرانی متولد سال ۱۳۶۲ میباشد و یکی از پرفروش ترین کارهای ایشان، کتاب مار و پله است.
اینجور که از احوالات خبرهای کتاب مار و پله بر می آید، ظاهرا شخص اول این کتاب کسی جز مدینه رخشانی نباشد.
در «ترین»های دومین نمایشگاه مجازی کتاب، انتشارات شهید کاظمی با عناوینی نظیر پرفروشهای مدافعان حرم، پرفروشهای اطلاعاتی ـ امنیتی، پرفروشهای بیانات رهبری، پرفروشهای دفاع مقدس و پرفروشهای داستان و رمان را به خود اختصاص داد.
از دیگر آثاری که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است می توان از کتاب جاسوس بازی و کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ نام برد.
در فراکتاب علاوه بر امکان دانلود نسخه صوتی و الکترونیک این کتاب، امکان خرید کتاب مار و پله نسخه چاپی با تخفیف ویژه فراهم شده است.
مشخصات رمان مار و پله در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | شهید کاظمی |
نویسنده: | فائقه میرصمدی |
گوینده: | فاطمه سلیمانی |
تعداد صفحه: | 404 |
موضوع: | داستان زندگی مدینه؛ ادمین کانال داعش در ایران |
قالب: | صوتی، الکترونیک و چاپی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
داستان جالب بود گویندگی عالی بود تنها مشکلی که باهاش داشتم پایانش بود که خوب انگار خود نویسنده برنامه ای برای ...
کتاب بسیار خوب و آموزنده ای بود و یکی از نکته های این کتاب این بود که لحن گوینده خیلی خوب بود و این کتب صوتی ن...
کتاب بسیار خوبیه...با زوایای جدیدی از دافش آشنا میشیم...
خیلی عالی بود. اگرچه نقش اول داستان خودش هم مقصر بوده اما خیلی دلم براش سوخت. و عجیب فهمیدم چقدر خدا ستارالعیو...
بسیار عالی و گوش نواز...
خوانش فوق العاده، داستان هم عالی، فقط آخرش کمی مبهم بود...
عالی...
گویندگی وقصه گویی بینظیر راوی تورامحوداستان میکند✓پیشنهادمیکنم...
خوشمان آمد...
این کتاب و یکبار قبلا خونده بودم، قصه خیلی جذابی داره. اما این دفه بعد از اینکه نمونه صوتی رو شنیدم. فقط و فقط...