کتاب بوی عود داستان های سیما سردست است که توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
میگویند ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید. زندگی خانواده ی قوام در ظاهر ز یبا بود. گویی آن ها خانواده ای نمونه بودند؛ اما مدت ها می شد که زندگی شان در خانواده، آن طور که مردم وصف می کردند زیبا و شیرین نبود. ثریا به این موضوع پی برده بود که همسرش جمشید، با زنی در رابطه است و به او خیانت می کند.
وقتی پی ماجرا را گرفت، به یک واحد آپارتمانی کوچک رسید که جمشید برای زن جوان و زیبایش اجاره کرده بود. از آن روز به بعد ثریا آن زن پر انرژی و مهربان سابق نشد. اوایل این موضوع را از فرزندانش پنهان کرد؛ اما نتوانست به تنهایی بار این موضوع سنگین را تحمل کند.
او
قضیه ی جمشید را با دختر بزرگش، لاله که دانشجوی سال سوم رشته ی
حقوق در دانشگاه تهران بود، در میان گذاشت و نفرت لاله نسبت به
پدرش دوچندان شد. طوری که حتی نمی خواست دیگر جمشید را پدر
خطاب کند. لاله از مادرش چندین بار خواست که از پدرش طلاق
بگیرد؛ اما ثریا قبول نمی کرد. او به فکر دوقلوهایش، امیر و بهار بود که در مقطع متوسطه تحصیل می کردند. او می گفت نباید فکر آن ها آشفته
شود و به درس آن ها لطمه ای بخورد. ...