کتاب دوستت دارم دمشق تلاشی است از نویسندگان جوان برای ایجاد ارتباطی عمیق بین جنگ و باورهای دینی با ادبیات برای همه کسانی که آن را می خوانند. کتاب دوستت دارم دمشق شامل 10 داستان از 10 نویسنده جوان و توانا است که به بحران سوریه و پدیده داعش پرداخته اند. داستان های این مجموعه از نظر سبک، فرم و زاویه دید گوناگون و متنوعند.
داستان ها سعی دارند در بستر عاطفی اتفاقات حماسی را روایت کنند و گوشه ای از این بحران را نمایش داده و حس همدلی را بپرورانند. زنان محوریت اکثر این داستان ها هستند. دمشق و دفاع از حرم، جنگ داخلی سوریه، اسارت زنان و کودکان به دست داعش، مدافعان حرم، مستشاران ایرانی، لشکر فاطمیون و حمله تروریستی داعش به مجلس درون مایه اصلی داستان های این مجموعه است.
افسانه گودرزی، سارا اسماعیلی، سیده زهرا طباطبائی، سیده اسماء هاشمی، رقیه بابایی، سیده طاهره موسوی، زهرا اخلاقی، زینب بخشایش، صدیقه شاهسون و سیده نفیسه محمدی نویسندگانی هستند که در این مجموعه اثری از آن ها منتشر شده است.
شرمین قوطیهای رنگ را به کناری انداخت. صدای پیامک موبایل ابوذر بلند شد؛ اما سر و صدای پسربچههایی که با دوچرخه نزدیکش میشدند، صدا را به گوش او نرساند. ابوذر در مسیر آن ها ایستاد. دستش را جلو آورد تا هر پسری که رد میشد، به دستش بزند. بچهها با سرعت از کنارش رد شدند و آب و گل کف کوچه را روی لباسش پاشیدند. ویبرة موبایلش که به لرزش درآمد، دست برد توی جیبش. با دیدن دوچرخهای که از روبهرو میآمد، لبخندی به لب زد. چرخ جلوی دوچرخه پنچر شده بود و فرمان در دست پسرک تلوتلو میخورد. موبایل را داخل جیبش گذاشت. خم شد و آجر شکستهای را که جلوی چرخ بود، برداشت.
صدای موتوری از ته کوچه آمد. شرمین نگران به ابوذر نگاه کرد. موتورسوار کلاه کاسکت به سر گذاشته بود و کاپشن بهاری جین آبی پوشیده بود. جوانی ترک موتور نشسته بود. ابوذر صورت پسری را که ترک موتور نشسته بود، دید. پسر را تا به حال در آن محل ندیده بود.