کتاب سربازی با گلوله ی برفی شامل چهل و دو قطعه شعر مستقل، منظومه ای است که زندگی کودکی را روایت می کند که هم زمان با نطفه بستن جنگ پا به عرصه ی جهان می گذارد، با آن رشد می کند و آن را با تمام وجود درک می کند.
هرکدام از شعر های کتاب سربازی با گلوله ی برفی یکی از مراحل زندگی را به تصویر می کشد. نویسنده در شعر پایانی کتاب تمام کردن شعر جنگ را کاری می داند که از عهده ی سربازان جنگ بر می آید. یکی از عواملی که شاعر این مجموعه سعی کرده با انتخاب آن به منظومه بودن آن کمک کند، زبان کودکانه ای است که برای شعرها انتخاب کرده است.
با دوچرخه ای از دنیا می روم
هرچند مادرم گفته بود
زیاد از خانه دور نشو
نمی دانید چه لذتی دارد
بیرون از مرزهای زندگی
دراز کشیدن
شبیه دوست ارمنی ام
که با بمبارانی از دنیا رفت و
رو به سکوت دراز کشید